ضرب المثل های انگلیسی با ترجمه فارسی عنوان این مطلب از وبلاگ لینگومن هست. ضرب المثل ها بخش مهمی از فرهنگ و زبان یک ملت را شامل می شوند و اغلب به شکل یک نثر کوتاه بیان می شوند و استفاده از آن ها گفتار را جذاب تر می نماید. در اینجا تعدادی از ضرب المثل های انگلیسی همراه با ضرب المثل معادل آن در فارسی آورده شده است.
ضرب المثل های انگلیسی با ترجمه، معنی و مترادف فارسی
ضرب المثل های انگلیسی حرف A
Actions speak louder than words.
به عمل کار برآید به سخندانی نیست
Any port in a storm.
در بیابان لنگه کفش کهنه نعمت است
Act so in the Wally that need not fear those who stand on the hill.
آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است.
A poor workman blames his tools
ترجمه: کارگر بیمهارت، ابزار کارش را مقصر میداند.
مترادف فارسی: عروس نمیتوانست برقصد، میگفت زمین کج است.
A bird in the hand is worth two in the bush
ترجمه
یک پرنده در دست، بهتر از دو تا روی درخت است.
مترادف فارسی:
سرکه ی نقد به از حلوای نسیه.
Absence makes the heart grow fonder
ترجمه:
دوری باعث علاقمندی می شود.
مترادف فارسی:
دوری و دوستی.
A cat may look at a king
ترجمه:
شاید که گربه به شاهی نظر کند.
مترادف فارسی:
به اسب شاه گفته یابو.
A coward dies a thousand times before his death. The valiant never taste of death but once
ترجمه:
ترسو هزار بار پیش از مرگ میمیرد. آدم نترس فقط یکبار مزه ی مرگ را میچشد.
مترادف فارسی:
ترس برادر مرگ است.
مترادف فارسی:
ترسو مرد!
A creaking door hangs longest.” and “A creaking gate hangs long
ترجمه:
دری که غژغژ میکند عمرش بیشتر است.
مترادف فارسی:
اجل برگشته می میرد نه بیمار سخت.
Actions speak louder than words
ترجمه:
صدای عمل رساتر از حرف است.
مترادف فارسی:
دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
Advice when most needed is least heeded
ترجمه:
هرجا که پند و اندرز لازم آید، کمتر گوش شنوا است
A fool and his money are easily parted
ترجمه:
احمق و پولش به راحتی از هم جداشدنی هستند
مشابه فارسی:
تا ابله در جهانه، مفلس در نمیمانه
A fox smells its own lair first.” and ” A fox smells its own stink first
ترجمه:
روباه بوی گندش را زودتر از دیگران استشمام میکند
مترادف فارسی:
چوب را که بلند کنی، گربه دزده فرار میکند
A friend in need is a friend indeed
ترجمه:
به هنگام نیاز، دوست واقعی شناخته میشود.
مترادف فارسی:
دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشانحالی و درماندگی
After a storm comes a calm
ترجمه:
پس از طوفان، آرامش گسترده میگردد.
After dinner sit a while, after supper walk a mile
ترجمه:
بعد از ناهار کمی استراحت کنید، بعد از شام یک کیلومتر راه بروید.
A good beginning makes a good ending
ترجمه:
یک شروع خوب، پایان خوبی در پی دارد.
A good man in an evil society seems the greatest villain of all
ترجمه:
انسان نیک در جمع اشرار، شریرترین آنها به نظر میرسد.
مترادف فارسی :
با بدان منشین که صحبت بد/گرچه پاکی تو را پلید کند/آفتابی بدین بزرگی را/پاره ای ابر ناپدید کند.
A guilty conscience needs no accuser
ترجمه:
یک وجدان گناهکار به سرزنش دیگران محتاج نیست
A jack of all trades is master of none
ترجمه:
کسی که همه کار انجام میدهد استاد هیچ کاری نیست.
مترادف فارسی:
همهکاره و هیچکاره.
A miss by an inch is a miss by a mile
ترجمه:
لغزش در عمل چه یک اینچ، چه یک مایل
مترادف فارسی:
آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب
A person is known by the company he keeps.
ترجمه:
شخص به اطرافیانش شناخته می شود
مترادف فارسی:
تو اول بگو با کیان دوستی پسآنگه بگویم که تو کیستی
سعدی
A picture is worth a thousand words
ترجمه:
تصویر از هزاران جمله گویاتر است.
ضرب المثل های انگلیسی حرف B
Bad actions lead to worse reactions.
گندم نبری به خانه چون جو کاری
Better bad now than worse later.
جنگ اول به از صلح آخر
Bad news travels fast; Ill news comes a pace.
خبر بد زود پخش میشود؛ اخبار بد زود منتشر میشود
A bad workman always blames his tools.
کارگر کار بلد نیست میگوید ابزار خراب است
A bad shearer / reaper never had a good sickle.
عروس نمیتواند برقصد میگوید اتاق کج است
وقتی زمین سفت است گاو از چشم گاو میبیند
Barking dogs seldom bite.
سگ لاینده، گیرنده نبود؛ سگی که پارس میکند گاز نمیگیرد.
ضرب المثل های انگلیسی حرف C
Cross the stream where it is shallowest.
گره کز دست بگشاید چرا آزار دندان را
Charity begins at home.
چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است
ضرب المثل های انگلیسی حرف D
Deeds not words.
عمل مهم تر از حرف است؛ عمل میوه درخت است حرف برگ آن
آزادگی مرد بکار است نه گفتار
آن به که عمل باشد و گفتار نباشد
Do well and have well.
نیکی کن و نیکی بین؛ نیک آید نیک را فرا پیش
هر که به نیکی عمل آغاز کرد / نیکی او روی بدو باز کرد
ضرب المثل های انگلیسی حرف E
Every dog is a lion at home.
سگ در خانه صاحبش شیر است
Every light has its shadow.
در پی هر نوری سایهای هست
هر گلی را خزانی در کمین است
ضرب المثل های انگلیسی حرف F
Faint heart never won fair lady.
عروس مملکت آن در کنار گیرد تنگ
که بوسه بر لب شمشیر آبدار نهد
The First blow is half the battle.
ضربه اول نیمی از مبارزه است؛ شروع کار نیمی از کار است
ضرب المثل های انگلیسی حرف G
A good wine needs no bush.
اگر هست مرد از هنر بهره ور / هنر خود بگوید نه صاحب هنر
Give a dog a bad name and hang him.
به سگ یک لقب بَد بِده بعد بکشش
گر سـر آزار داری، بهانه بسیار داری
God help those who help themselves.
از تو حرکت، از خدا برکت
ضرب المثل های انگلیسی حرف H
He is richest that has fewest wants.
آدم قانع ثروتمند است
Half the truth is often a whole lie.
کل دروغ نصف حقیقت است
Hear God, and God will hear you.
حرف خدا را بشنو تا خدا حرفت را بشنود
He is not in his right mind.
عقلش را از دست داده است
His money burns around his pocket.
پولش در جیبش سنگینی میکند
He knows one point more than the devil.
شیطان پیش او لنگه میاندازد
ضرب المثل های انگلیسی حرف I
It’s easy to be wise after the event.
معما چو حل گشت آسان شود
It’s a long lane that has no turning.
در همیشه روی یک پاشنه نمیچرخد
به یکسان نگردد سپهر بل
گهی شاد دارد گهی مستمند
If at first you don’t succeed, try, try again.
اگر بار اول موفق نشدی دوباره بکوش و بکوش و بکوش
If you can’t lick / beat them, join them.
ز راهش نبردی به راهش برو ؛ با همای چه پهلو زند زغن
It’s an ill wind that blows nobody any good.
شنبه نحس است برای کس تا کس
ضرب المثل های انگلیسی حرف J
Jack of all trades, master of none.
آدم همه کاره، هیچ کاره است؛ آدم هزار پیشه کم مایه میشود
A jar’s mouth may be stopped, a man’s cannot.
در دروازه را میتوان بست، ولی دهان مردم را نمی شود بست
Judge not, that ye be not judged.
عیب تو خواهی نگوید کس، عیب کس نگو
Justice is half religion.
انصاف نصف ایمان است؛ انصاف بالای طاعت است
ضرب المثل های انگلیسی حرف K
Kings have long arms.
هر که را زور در بازوست، زر در ترازوست
Kings can do no wrong.
هر عیب که سلطان بپسندد هنر است
Killing no murder.
هیچ خونی به ناحق ریخته نمیشود
Kill the goose that lays the golden eggs.
مرغ تخم طلا را کشتن؛ نان خود را آجر کردن
Knowledge is power.
بالاتر است آنکه داناتر است؛ توانا بود هر که دانا بود
Kick is the better of sarcasm.
لگد بهتر از نیش و کنایه است؛ کتک بزن و نق نزن
Kind deed never dies.
هر که به نیکی عمل آغاز کرد
نیکی او روی بدو باز کرد
Kind hearts are more than coronets.
شخصیت فرد بالاتر از اصالت فرد است
به ریش نیست به ریشه است
Keep sb on the straight and narrow.
کسی را به راه راست هدایت کردن
Keep a thing seven years and you’ll always find a use for it.
هر چیز که خوار آید، روزی به کار آید
Know your own faults before blaming others for theirs.
که هر که بی هنر افتد نظر به عیب کند؛ از عیب بگذر و بر هنر نگر
Keep no more cats than will catch mice.
برای گرفتن یک موش صد گربه نگه نمیدارند
در هر کاری اعتدال لازم است
Kissing goes by favour / favor.
زبان خوش مار را از سوراخ خود بیرون میآورد
Keep your shop and your shop will keep you.
چراغ از بهر تاریکی نگه دار
The king can do no wrong.
هر چه بگندد نمکش میزنند
وای به روزی که بگندد نمک
Knowledge causes prosperity.
علم مایه سعادت است؛ علم مایه خوشبختی است
علـم دریست نیـک با قیمت
جهل دریست سخت بی درمان
نیست از علم جز سعادت نفس نیست از حهل جـز شقاوت جان
Know sth like the back of one’s hand.
جایی یا چیزی را مثل کف دست خود شناختن
Keep one’s pecker up.
روحیه خود را حفظ کردن؛ خود را نباختن
Keep it under your hat.
به احدی چیزی نگو؛ با باد نیز مگوی
A kite rises against the wind.
بادبادک خلاف جهت باد بالا میرود
Kill or set free; give me liberty or give me death.
یا بکش یا دانه ده یا از قفس آزاد کن
یا کشد صید خویش را صیاد
یا دهـد دانه یا کند آزاد
Kill two birds with one stone.
با یک تیر دو نشان زدن؛ با یک گز دو فاخته زدن
Kill two flies with one flap.
با یک تیر دو نشان زدن؛ به یک کرشمه دو کار کردن
Kill one to warn a hundred.
با کشتن یکی به جمع کثیری هشدار دادن؛ بند یکی پند دیگران است
Kindness brings its own reward.
هر کو نکاشت مهر و ز خوبی گلی نچید
نیکی کن و از بدی میندیش
نیک آید نیک را فرا پیش
Keep your chin up.
با دل خونین لب خندان داشتن؛ خم به ابرو نیاوردن
Know the ropes.
چم و خم کاری را بلد بودن؛ فوت و فن کاری را دانستن
Know less, live long.
کمتر بدان بیشتر زندگی کن
احمق آسوده دل باشد، دانا پر درد
Knock on the wood.
گوش شیطان کر؛ بزنم به تخته؛ هفت الله اکبر
Know the tricks of the trade.
فوت و فن کار را بلد بودن؛ قلق کاری را دانستن
Know sth from cover to cover.
چیزی را از اول تا آخر دانستن؛ از الف تا یا بلد بودن
Keep the wolf from the door.
گلیم خود را از آب بیرون کشیدن؛ زندگی بخور و نمیری کردن
Keep up with the Joneses.
چشم و هم چشمی کردن؛ رقابت کردن
Keep your mouth shut and your ears open.
دهانت را ببند، گوشهایت را باز کن؛ گوش بزنگ بودن
Keep yourself from a reconciled enemy.
از دشمنی که با تو آشتی کند بپرهیز
Keep body and soul together.
قوت لایموت داشتن؛ بخور و نمیر زندگی کردن
Keep one’s nose to the grindstone.
جان کندن، زحمت زیاد کشیدن، بکوب کار کردن
به جان کندن آید زر از کان تنگ
وزین کان به جان کندن آید به چنگ
Know which side one’s bread is buttered on.
نان را به نرخ روز خوردن؛ منافع خود را تشخیص دادن
A known mistake is better than an unknown truth.
اشتباه معلوم بهتر از حقیقت نامعلوم است
Know the ins and outs of sth.
فوت و فن کاری یا چیزی را خوب بلد بودن
Knowledge is the key of life.
علم کلید زندگی است؛
علم راه زندگی را میآموزد
چون تو با علـم آشنا گشتی
بگذری ز آب نیز بی کشتی
Keep your friends close and your enemies closer.
دوست را عزیز و دشمن را عزیزتر دار.
عـدو را به الطاف گـردن ببـند
که نتوان بریدن به تیغ این کمند
چو دشمن کرم بیند و لطف و جود
نیاید دگـر خبـث از او در وجـود
Knock and the door will be opened unto you.
بر در بسته چـو بنـشینـی بسی
عاقبـت بگشاید آن در را کسی
Knowledge is better than riches.
علم بهتر از ثروت است
علم بر سر تاج است مال بر گردن غل
Kindness begets kindness.
محبت، محبت میآورد؛ از محبت نار نوری میشود.
Knowledge is the lustrous light of wisdom.
دانش چراغ درخشان عقل است؛ علم دل تیره را فروغ دهد
علم دل را بجای جان باشد
سر بی علـم بدگمان باشد
Knowledge is a treasure but practice is the key to it.
دانش خزانه است و عمل کلید آن؛ نردبان پایه به ز علم و عمل
Knowledge without forbearance is like a candle without light.
علم بی حلم مثل شمع بی نور است
علم بی حلم خاک کوی بود
علم با حلم آبروی بـود
Kindness, like grain, increase by sowing.
نیکی مانند دانهای است که با کاشتن افزایش مییابد
Knowledge creates mysteries.
دانش باعث کشف ناشناخته هاست
Knowledge is the best charity.
ذکات علم نشرآن است
علم داری ز کس مدار دریغ
بر دل تشنگان ببار چو میغ
Knowledge in youth is wisdom in age.
کسب علم در جوانی خرد انسان است در پیری
Knowledge talks, wisdom listens.
دانش سخن میگوید و خرد گوش میکند
Kick over the traces.
نافرمانی کردن؛ سخن ناشنودن؛ تمرّد کردن
Kisses are the language of love.
بوسه زبان عشق است
ضرب المثل های انگلیسی حرف L
Locking the stable door after the horses are gone.
نوشدارو بعد از مرگ سهراب آوردن؛ دارو پس مرگ کی کند سود
چـون مـرده بـود هـزار دسـتان
چـــه ســود ز جلـوه گلـستان
Let the dead bury the dead.
خفته را خفته کی کند بیدار؛ مرده مرده را کی کند دفن
Lightning never strikes in the same place twice.
خانه دزد زده ایمن است؛ صاعقه دو بار در یک جا نمیزند
Let sleeping dogs lie.
چوب در لانه زنبور نکن؛
فتنه در خواب است بیدارش مکن.
ور تو بنشستهای مکن فرهی
زانکه تو فتنهای نشسته بهی
Let bygones be bygones.
گذشته ها گذشته است؛
آن قدح بشکست و آن پیمانه ریخت
ز آمده شادمان نباید بود
وز گذشته نکـرد باید یاد
Least said, soonest mended.
بسیار گوی بکاهد به گفتار خویش آبروی
Look before you leap.
زرع نکرده پاره نکن؛ بی گدار به آب نزن
Life is pleasant, death is peaceful.
زندگی لذت بخش است و مرگ آرام بخش
A leopard cannot change its spots.
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
گر چه با آدمی بزرگ شود
هیچ صیقل نکو نداند کرد
آهنی را که بد گوهر باشد
ضرب المثل های انگلیسی حرف M
Men are not angles.
انسان فرشته نیست؛ بشر جایزالخطاست
Make an ass of him and load him
خرش کن و بارش کن
Man makes mistakes.
انسان جایز الخطاست، الانسان والنسیان
Men are best loved furthest off
دوری و دوستی؛ جدایی تا نباشد دوست قدر دوست کی داند
A man’s nature is known by his act
شخصیت هر کس از روی رفتارش شناخته میشود
Misery loves company
خرمن سوخته همه را خرمن سوخته خواهد
Money makes / begets money.
که زر زر کشد در جهان گنج گنج؛ پول پول میآورد
Money doesn’t grow on trees.
پول که علف خرس نیست؛ پول را از کاغذ نمیبرند
Misfortunes tell us what fortune is.
قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید.
Money is the root of all evils.
پول ریشه تمام شرارتهاست؛ پول باعث همه بدبختیهاست
Measure twice, cut but once.
صد بار گز کن، یکبار پاره کن؛ قدر ثم اقطع
Many go out for wool, and come home shorn.
کوسه پی ریش رفت سبیلش را هم از دست داد
Make not your sauce before you have caught the fish.
خرس نزده پوست خرس مفروش
Make a silk purse out of a sow’s ear.
از یک چیز بی ارزش چیز با ارزشی ساختن
Measure for measure.
اندازه نگه دار که اندازه نکوست
Measure is treasure.
میانه گزینی بمانی به جای
A man is rich according to what he is, not what he has.
توانگری به هنر است نه به مال
More haste, less speed.
آدم دستپاچه کار را دو بار انجام میدهد
A man is known by the company he keeps.
بگو دوستت کیست تا بگویم کیستی
A man profits more by the sight of an idiot.
ادب از کی آموختی؟ از بی ادبان
A moneyless man goes fast through the market.
کسی که پول ندارد از بازار رفتن باکی ندارد
Man proposes, God disposes.
پدر خواست و خدا نخواست
برد کشتی آنجا که خواهد خدای
اگر جامه بر تن درد ناخدای
هـر چـه دلم خواست نه آن شد
هر چه خدا خواست همان شد
Many hands make light work.
یک دست صدا ندارد؛ با اتحاد و همکاری کار آسان میشود
Might is / makes right.
زورت بیش است، حرفت پیش است
ز نیرو بود مرد را راستی
ز سستی کژی آید و کاستی
Many a little / pickle makes a mickle.
قطره قطره جمع شود وانگهی دریا شود.
A miss as good as a mile.
آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب
A miss by an inch is a miss by a mile.
آب که از سر گذشت چه یک گز چه صد گز
Make hay while the sun shines.
تا آفتاب است علف را خشک کن.
چون تنورت گرم شد
آن به که بر بندی فطیر
Money can’t buy everything.
با پول نمیشود همه چیز را خرید.
Men are born the slaves of women.
مردان بردگان زنان هستند
Men must work, women must weep.
مردان باید کار کنند، زنان باید گریه کنند
Man can not live in this world alone.
انسان به تنهایی نمیتواند در این دنیا زندگی کند
Murder will out.
خون ناحق پنهان نمیماند؛ قتل بر ملا میشود
Mum’s the word.
شتر دیدی ندیدی؛ ما را نادیده انگار؛ بین خودمان باشد.
Make ends meet.
خرج و دخل یکی کردن؛ مخارج زندگی را تنظیم کردن
Much bruit, little fruit.
در عمل کوش و هر چه خواهی پوش تاج بر سر نه و علم بر دوش
The mill of God grind slowly.
خدا دیر گیر و سخت گیر است؛ چوب خدا صدا ندارد
The more stupid the happier.
هر چه احمق تر، شادتر
عاقل مباش تا غم دیوانگان خوری دیوانه باش تا غمت عاقلان خورند
Money makes the mare go.
کاری که پول میکند غول نمیکند؛ درهم مرهم است
Men are not to be measured in inches.
صـورت زیبای ظاهـر هیـچ نیست
ای برادر سیرت زیبا بیار
Men are blind in their own cause.
خار را در چشم دیگران میبیند تیر را در چشم خودش نمیبیند
A man’s wealth is his enemy.
دشمن انسان اموال انسان است؛ هر که زر دارد دشمن در بر دارد
A miser man is an unlucky man.
آدم بخیل بدبخت است؛ چون بخیلی ز خاک ره بتری
A man who is his own lawyer has a fool for his client.
هیچکس از پیش خود چیزی نشد؛ اگر مردی بده دل را به مردی
May chickens come cheeping.
هنوز از زرده تخم مرغ بیرون نیامده قدقد میکند.
The more one gets, the more he spends.
هر که دخلش بیشتر، خرجش بیشتر
The most fruitful branch is nearest the ground.
ابلیس را غرور منی خاکسار کرد؛ سر افرازی در سر افکندگی است
The more a man has, the more he desires.
گفت چشم تنگ دنیا دوست را
یا قناعت پر کند یا خاک گور
Muck and money go together.
پول و کثافتکاری با هم سرشته شدهاند
Much meat, much malady.
با آنکه در وجود طعام است عیش نفس رنج آورد طعـام که بیش از قدر بود
More than enough is too much.
میانه گزینی بمانی به جای؛ ظهور نیکوئی در اعتدالست
More people know Tom fool than Tom fool knows.
سر خود را زیر برف بردن
A mouse may help a lion.
هر چیز که خوار آید، روزی به کار آید
Money makes a man.
پول به آدم شخصیت میبخشد
Money burns a hole in his pocket.
پول توی جیبش بند نمیشود
Money talks, bullshit walks.
زر کار کند مرد لاف زند؛ بی زر نتوانی که کنی با کس زور
Money is better than might.
زر بهتر از زور است؛ آدم بی زر مثل مرغ بی پر است
The man of knowledge has no wealth.
آنکه را دانش است ثروت نیست.
The more you have / get, the more you want.
حریص با جهانی گرسنه است و قانع به نانی سیر
The more you have, the more you have to lose.
دارایی بیشتر، زیان بیشتر
The more you know, the more you know, you don’t know.
تا بدآنجا رسید دانش من تا بدانم که همی نادانم.
از خلق جهان و هستی فانی ما
دانسته نشد بغیر نادانی ما
The madman is wise in his own affairs.
کور بکار خود بیناست؛ هر کسی مصلحت خویش نیکو میداند
Much would have more.
آزمند بودن، جاودان بندگی نمودن است؛ آز بگذار و پادشاهی کن
Meeting is the beginning of separation.
ملاقات آغاز جدایی است
Misfortunes find their way even on the darkest night.
بدبختی حتی در تاریک شب هم راه خود را پیدا میکند
Much travel is needed to ripen a man’s rawness.
اندر سفر کمال یابد خامی و بی هنری
March comes in like a lion, and goes out like a lamb.
طبل غازی بلند آواز و میان تهی
Minutes are worth more than money.
زمان با ارزشتر از پول است؛ وقت برتر از گوهر است
Malice drinks its own poison.
بد آید به پیش بد از کار بد؛ اگر بد کنی چشم نیکی مدار
Malice hurts itself most.
خبث خبیث به خودش بر میگردد؛ ظلم شاه رخنه آرد در پادشاهی
The More the merrier.
هر چه بیشتر باشیم بیشتر خوش میگذرد.
Make one’s hair stand on end.
مو به تن کسی سیخ کردن؛ کسی را زهره ترک کردن
Make all the right noises.
شعار دادن؛ حرفهای تو خالی زدن؛ لاف زدن
Make ado and have ado.
کلوخ انداز را پاداش سنگ است؛ جواب های، هوی است.
Money has many friends.
آنکه بر دینار دسترس ندارد در دنیا کس ندارد
Money is power.
هر که را زَر در ترازوست زور در بازوست؛ پول قدرت است
Make do and mend.
سر کردن؛ به هر چه هست قناعت کردن
Misfortune never comes singly.
بدبختی که میآید پشت سر هم میآید
Meat and mass never hindered man.
چو میوه سیر خوردی، مشکن شاخ
Many dogs soon eat up a horse.
مورچگان را چو بود اتفاق
شیر ژیان را بدرانند پوست
Marry in haste and repent at leisure.
ازدواج عجولانه، پشیمانی جاودانه
Meekness is not weakness.
نرمی نشانه ضعف و ناتوانی نیست
Marriage is a lottery.
ازدواج مثل هندوانه سر بسته است
Much learning does make you mad.
آموختن زیاد منجر به دیوانگی میشود
Music is the voice of God.
موسیقی صدای خداست.
Man’s nature is his certificate and identify.
فطرت و سرشت هر کس سند هویت اوست
Manner makes man.
ادب مـرد به از دولـت اوست
A man is the master in his own house.
هر کس به شهر خویش بود شهریار خویش
A man’s not ready to die until he’s fit to live.
تا ز معصیت پاک نشوی، وارد خاک نشوی
Mother’s love never grow old.
مهر مادر هرگز پیر نمیشود؛ مادر را مهر نکاهد
A man’s home is his castle.
گدا در خانه خود شاه است؛ چهار دیواری، اختیاری
A man without aim is like a clock without hands.
آدم بی هدف مثل ساعت بی عقربه است
A man greatness is measured by the number of his enemies.
بی هنر آنکه در آفاق کسش نیست حسود
A man without knowledge is like a bird without wings.
آدم بی علم مثل پرنده بی بال است؛
هر که را علم نیست دولت نیست
Men make houses, women make homes.
مردها خانهها را میسازند و زنان گرمی به آنها می بخشند.
Man does not live by bread alone.
زندگی فقط مادیات نیست؛
انسان علاوه بر حـوایج مادی به معنویات هم نیاز دارد
Man’s extremity is God’s opportunity.
وقت را غنیمت دان آنقدر که بتوانی
حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی
The more you study, the more you know.
هر چقدر بیشتر مطالعه کنی بیشتر علم کسب میکنی
The man who is born in a stable is a horse.
پسر نوح با بدان بنشست و خاندان نبوتش گم شد
گر نشیند فرشتهای با دیو
وحشت آموزد و خیانت و ریو
The mistress stays at home from poverty.
خانه نشینی بی بی از بی چادری است
The middle course is the best.
خیر الامور اوسطها، میانه روی بهترین است
Money, money sweeter than honey.
پول از عسل هم شیرینتر است.
Money is round, and rolls away.
پول گِرد است و به هر جا قِل میخورد؛ قدرت در پول است
Money isn’t everything.
پول که همه چیز نیست؛ با پول نمیتوان همه چیز را بدست آورد
Many drops makes a flood.
قطره قطره جمع شود وانگهی سیلی شود.
Much science, much sorrow.
هر که او آگاهتر، رخ زردتر؛ هر که او بیدارتر، رنجورتر
Money makes the wheels go round.
پول گره همه مشکلات را باز میکند؛ زر کار کند مرد لاف زند
The more noble the more humble.
چو خواهی که در قدر والا رسی
ز شیب تواضع به بالا رسی
A man of words and not of deeds is like a garden full of weeds.
با علم اگر عمل نکنی شاخ بی بری
Many kiss the hand they wish to cut off.
چو دستی نشاید گزیدن، ببوس
که با غالبان چاره زرقست و لوس
Many words will not fill a bushel.
شیرین نشود دهان به حلوا گفتن؛
با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود
چند ضرب المثل خاص
I saw a saw that saw a saw.
دست بالای دست بسیار است.
like likes like.
کبوتر با کبوتر باز با باز کند
همجنس با همجنس پرواز
Don’t trouble troubles, until troubles trouble you.
سری که درد نمیکند دستمال نبند.
A good food can put you in a good mood.
غذای خوب مفرح جسم است و جان
مکمل یادگیری ضرب المثل های انگلیسی با ترجمه فارسی
برای یادگیری موارد بیشتر از ضرب المثل انگلیسی می توانید به دیکشنری ضرب المثل های انگلیسی Oxford Concise Dictionary of Proverbs مراجعه نمایید.
نکته ای که در اینجا حائز اهمیت بسیار است و اغلب توسط زبان آموزان مورد غفلت واقع می شود عناصر مهم در یادگیری و به یادسپاری مطالب مورد مطالعه است. این سه عنصر، تمرین، تکرار و نظم در یادگیری نام دارند. بر کسی پوشیده نیست که اگر این سه عنصر در هنگام مطالعه و یادگیری مورد غفلت زبان آموزان یا هر محصل دیگری قرار گیرد، بی شک تنها عایدی وی، اتلاف زمان و هزینه برای یادگیری است. پس هر مبحثی را که می خواهیم یاد بگیریم باید به این سه عنصر توجه ویژه ای داشته باشیم.
موارد آموخته شده را تمرین کنیم، تمرین هایمان را تکرار کنیم و از همه مهم تر در این دو موضوع نظم و ترتیب داشته باشیم. امیدواریم موارد گفته شده بتواند برای شما زبان آموزان عزیز مفید واقع شده و گامی در جهت بهبود دانش زبانی شما باشد. ما در لینگومن همیشه سعی می کنیم بهترین ها را برای شما به ارمغان بیاوریم.
بحث ضرب المثل های انگلیسی را در اینجا پایان می بخشیم.