جملات پرکاربرد انگلیسی در مکالمه که در این مطلب از بلاگ لینگومن به آن می پردازیم به 800 جمله کاربردی و ضروری انگلیسی در مکالمه های روزمره می پردازد که به طور مکرر توسط انگلیسی زبانان در زندگی عادی، کار، تحصیل، سفر و معاشرت های خانوادگی و دوستانه استفاده می شوند.
شما با دانستن این 800 جمله ضروری انگلیسی در مکالمه هایتان با انگلیسی زبانان می توانید بسیار حرفه ای تر ظاهر شوید. خب برویم سراغ جملات مان. ضمنا این متن به مرور به روز می شود. فعلا 100 جمله اول را در اختیارتان می گذاریم.
جملات پرکاربرد انگلیسی در مکالمه
۱. آب و هوای اصفهان چه چوریه؟
(مثل چیه؟ like یعنی مثل)
What’s the weather like in Isfahan?
۲. آپارتمان در منطقه ناامنی از شهر واقع شده بود.
The apartment was in a dangerous neighborhood.
۳. آدم باید سعی کند دروغ نگوید
One should try not to tell a lie.
۴. آسانسور خراب است
باید از پله ها برویم
The elevator is out of order
We have to take the stairs
۵. آسمان دارد صاف می شود
(ابرها دارند کنار می روند)
The clouds are lifting.
۶. آشپزی بلدی؟
رانندگی – تایپ کردن – اتو کشیدن … بلدی؟
Can you cook?
Drive, type, iron
۷. آلودگی هوای تهران جدیه
Air pollution in Tehran is serious.
۸. آنرا کجا گذاشتی؟
Where did you put it?
۹. آنها برای کار اینجا بودند .
They were here on business.
۱۰. آنها به تعطیلات رفتهاند
تلفنشان روی پیغام گیر است
خب براشون پیغام بذار
They are on vacation.
The answering machine is on.
Well, leave a message.
۱۱. آنها به خوبی، با سرعت، سخت کوشانه و به دقت کار می کردند
They worked well, fast, hard and carefully.
۱۲. آنها خیلی زود به خانه برخواهند برگشت.
They will come back home very soon.
۱۳. آنها روز شنبه مغازه ها را خواهند بست.
They’ll close the shops on Saturday.
۱۴. آنها ممکن است هفتهی آینده به اینجا بیایند.
They may come here next week.
۱۵. آهان فهمیدم، بین خودمون باشه، بعدا می بینمت
Oh, I see. Just between us. See you.
۱۶. آیا آنها پارسال برای تعطیلات به اینجا نیامده بودند؟
Weren’t they here on vacation last year?
۱۷. آیا آنها پدر، مادر تو هستند؟
آره، این عکس را در مشهد از آنها گرفتم
Are they your parents?
Yes I look this picture of them in Mashhad.
۱۸. آیا امشب می توانی به منزل دوست من بیایی؟
Can you come to my friend’s house tonight?
۱۹. آیا او به همه سئوالات پاسخ داد؟
Did he answer all the questions?
۲۰. آیا او را می شناسی؟ …. نه گمان نمی کنم.
Do you know him? … No, I don’t think so.
۲۱. آیا باید همین جا بپردازم؟
Should I pay here?
۲۲. آیا خیلی دور است؟
نه فقط دو دقیقه پیاده راه است
Is it far?
No. it’s only two minutes’ walk.
۲۳. آیا دوست داری برای خودت در آینده هدف مشخص کنی؟
Do you like to set goals for yourself in future?
Set: غروب کردن، تعیین کردن
۲۴. آیا شماها دیشب در مسجد نبودید؟
Weren’t you at the mosque last night?
۲۵. آیا علی نزدیک پنجره ایستاده بود؟ (در حال ایستادن بود؟)
Was Ali standing near the window?
۲۶. آیا کلید درب اصلی را دارید؟
Do you have the key of the main door?
۲۷. آیا کلید درب اصلی را دارید؟
Do you have main door key?
۲۸. آیا مربی خوبی است؟ … امیدوارم اینطور باشد.
Is he a good coach? …. I hope so.
۲۹. آیا هیچ روغنی در بطری هست؟
Is there any oil in the bottle?
۳۰. آیروبیک خیلی بین جوونا رایج شده. (جا افتاده)
Aerobics are popular with teens.
۳۱. اتاق به هم ریخته است. بیا اون رو مرتب کنیم.
The room is untidy. Let’s tidy it.
۳۲. اتاق گرفتن در هتل محدودیت سنی نداره
Hostels don’t have any age requirements.
Hostel = نوعی هتل ارازن قیمت
۳۳. اتاقتون در طبقه اوله. این هم کلید شما (در طبقه دومه – سومه – چهارمه)
Your room is on the first floor. Here is your key. (on the second floor, third, fourth)
Floor = طبقه ساختمان، کف اتاق
۳۴. اتو خرابه (مشکل داره). تلویزیون – کامپیوتر – یخچال
There is something wrong with the iron. TV – computer – Fridge
۳۵. اتومبیلتون ایراد داره. فکر کنم باطری ماشینتون خرابه
Something is wrong with your car. I guess your car battery is dead.
Is wrong with = ایراد داشتن، عیب پیدا کردن
۳۶. اجازه بدهید ببینم او اینجاست یا نه.
Let me see if he is here or not.
۳۷. اجازه بدهید یک نگاهی به لیست نمره ها بیندازم
Let me have a look at the mark list.
۳۸. اجازه ندید برای شما این اتفاق بیفته
Don’t let this happen to you.
۳۹. احوالت چطوره؟ اوضاعت چطوره؟
How is everything with you? How is it going on?
۴۰. ارزانترین راه مسافرت هوایی مسافرت به عنوان کوریر است
The cheapest way to fly is as a courier.
Courier = پیک، قاصد
۴۱. از این شانسی که بهش رو کرده خوشحال بود (از این خرید – از این نمره ها و…)
She was happy about this chance. (this purchase, these scores, …)
۴۲. از اینکه پررو و بی ادب باشم بدم میاد (از آدمهای پررو و بی ادب بدم میاد)
I hate to be rude.
۴۳. از چی ساخته شده است؟ (جنسش چیه؟)
What is it made of?
۴۴. از خونوادهت بگو، داداشت بچه داره؟
Tell me about your family,
Does your brother have any children?
۴۵. از دسترس بچه ها دور نگه دارید
Keep out of reach of children.
۴۶. از شنیدنش خیلی متاسف شدم.
I am so sorry to hear that.
۴۷. از عهده من خارج است (از دست من کاری بر نمی آید)
This is out of my hand.
۴۸. از نور مستقیم، رطوبت و از یخ زدگی محافظت شود.
Protect from direct light, humidity and freezing.
۴۹. از یکی بخواه کمکت کنه
Ask someone to help you.
ادامه جملات پرکاربرد انگلیسی در مکالمه روزمره
۵۰. اسم فامیلیتو چطور تلفظ میکنی؟
How do you pronounce your last name?
۵۱. اسم گربه شون رکسه. ما اسم طوطی مان را چی بگذاریم
Their cat’s name is Rex. What do we call our parrot?
۵۲. اسم مدرسه پسرش کمیل است. اسم مدرسه دخترش رازی است
His son’s school’s name is Komeil. His daughter’s school’s name is Razi.
۵۳. اسمش چیه؟ (مذکر) اسمش چیه؟ (مونث) اسمهاشون چیه؟
What is his name? What is her name What are their names?
۵۴. اسمش یادت هست؟
نه خاطرم نیست.
آره، یادمه
Do you remember his name?
No, I don’t.
Yes, I do.
۵۵. اشکالی نداره از تلفن استفاده کنیم؟
Is it ok if I use the phone?
۵۶. اصلیتم از آرژانتینه. ولی در برزیل به دنیا اومدم
I’m originally from Argentina. But I was born in Brazil.
۵۷. اطراف خونه ما سر و صدا خیلی زیاده
There is a lot of noise in my neighborhood.
۵۸. اطلاعات ما ناچیز است
We have only bits and pieces of information.
۵۹. اکثر بعدازظهرها رو تنها، جلوی تلویزیون می گذرونه
He is spending most afternoons by himself in front of the TV.
۶۰. اگر باران ببارد خیس خواهی شد
If it rains, you’ll get wet.
۶۱. اگر فرصتی پیدا کنم برایت انجامش می دهم
If I get a chance, I’ll do it for you.
۶۲. اگر لباسهام اندازه ام نشه، باید لباسهای نو بخرم
If my clothes don’t fit, I’ll have to buy new ones.
Cloth = پارچه، به شکل جمع به معنی لباس
۶۳. اگه چیزی لازم داشتی حتما خبرم کن
Let me know if you need something.
۶۴. اگه کاری از دست من برمیاد بگو
Let me know if there is anything I can do.
۶۵. امروز بینهایت گرمه
It is scorcher today.
۶۶. امروز چند نفر غایب هستند؟ فقط یک چندتایی
How many students are there absent today? Only a few.
۶۷. امروز چندشنبه است؟ امروز دوشنبه است
What day is it today?
What day is it? It is Monday.
۶۸. امروز چندم است؟ هشتم ژانویه است (۱۸ دی ماه)
What date is it? What is the date today It’s January eighth.
۶۹. امروز چندم است؟ …. هشتم است.
What date is today? ….. It is the eighth.
۷۰. امروز حالشو ندارم
I’m not really in the mood for it today.
۷۱. امروز صبح کجا داشتید می رفتید؟
Where were you going this morning?
۷۲. امروز صبح، دیدمش
I saw him this morning
۷۳. امروز صبحونه نخوردی؟
Did you skip breakfast this morning?
Skip: پریدن، از زیر کاری دررفتن، جیم شدن
۷۴. امروز قیمتها سربه فلک کشیدند (از سقف رد شده)
Today the prices are through the roof.
Through = از میان، از بین
۷۵. امشب برف خواهد بارید.
It will snow tonight = It’ll snow tonight.
۷۶. امشب تلویزیون یه فیلم خوب داره
There is a great movie on TV tonight.
۷۷. امشب چه تئاتری روی صحنه است؟
What is playing tonight?
۷۸. امکان دارد فردا او را ببینم.
I may see him tomorrow.
۷۹. امیدوارم، بله فکر می کنم، نه گمان نمی کنم.
No, I don’t think so. Yes, I think so, I hope so.
۸۰. امیر مشغول شنا در استخر نبود.
Amir was not swimming in the pool.
۸۱. الان از ماشین جلویی سبقت میگیرم
I’m going to pass the car in front of us
۸۲. الان غش میکنم. از گرسنگی، از ترس
I’m going to faint.
۸۳. انتظار داشتم خیلی بهتر از اینها بشه
I expected this to be so much better.
۸۴. انسان باید بدهی هایش را بدهد. (صفت ملکی برای انسان his)
One should pay his debts.
۸۵. او ۲۱ سالشه. از تو بزرگتره. خب که چی؟
He is twenty one years old. He is older than you. So what?
۸۶. او از ساعت ۸ تا ۱۰ در حال شستن و تمیز کردن اتومبیلش بود.
He was washing and cleaning his car from eight to ten.
۸۷. او بازنشسته است. او بازنشسته شده است.
He is retired. He got retired.
۸۸. او براحتی می تواند این مسایل را حل کند.
He can easily solve these problems.
۸۹. او برادر بزرگ شماست، باید به او احترام بگذارید
He is your older brother so you should respect him.
۹۰. او به ندرت اینجا می آید
She seldom comes here.
۹۱. او به همه سئوالات به درستی پاسخ نداد.
He didn’t answer all the questions correctly.
۹۲. او به همه سئوالات درست پاسخ داد.
He answered all the questions correctly.
۹۳. او پریروز کتابهای زیادی فروخت.
He sold a lot of books the day before yesterday.
۹۴. او چطور آدمی است؟ (برای شخصیت و اخلاق)
What is he like?
۹۵. او خیلی خجالتی است. پرروست. خودخواه است. او خیلی بامزه (باحال) است. او خیلی قد بلند است
He is very shy. He is rude. He is vain. He is very cute. He is very tall.
۹۶. او خیلی عصبی است
He is very nervous.
۹۷. او در حال خواندن درس سه بود.
She was reading the lesson three.
۹۸. او در حال لاغرشدن است و من در حال چاق شدن.
He is getting thin and I am getting fat.
۹۹. او دو روز پیش فوت کرد.
She passed away two days ago.
۱۰۰. او دیروز سرکار نبود.
He wasn’t at work yesterday.
در این مطلب از لینگومن، جملات و عبارت های کوتاه در مکالمه های زبان انگلیسی را خدمت شما لینگومنان گرامی تقدیم می کنیم. جملات زیر در مکالمات روزمره انگلیسی به وفور استفاده شده و کاربرد فراوانی دارند. در ادامه با ما همراه باشید.
جملات و عبارت های کوتاه کاربردی در مکالمه انگلیسی
Are you teasing me?
مسخره ام میکنی؟
Stay where you are
همون جا وایسا
I”ll sue you
من از دست شما شکایت میکنم
Give that to me
اونو بده به من
He”s not okay at all.
حالش خیلی بده
It”s the end of me.
بیچاره شدم
I am worried
دلم شورمیزنه
That is no problem
اشکال نداره
What do you need
امرتون؟
Here you are
بفرمایید
Have a nice time
خوش باشی
Good old days
یادش بخیر
God help me
خدا بخیرکنه
Keep that in mind
دیگه سفارش نکنما
Good job
دستت طلا
Stick to your job
بچسب به کارت
God willing
انشاالله
Back to work
به کارت برس
You know what
میدونی چیه؟
Where then
پس کجا؟
I”ll show you
بهت نشون میدم
Keep it away
بگیرش کنار
It”s all your fault
همه اش تقصیر تو هست
I am off color.
بی حالم. بیحوصله ام.
Do good to others.
به دیگران نیکی کنید.
Snap into it.
بجنبید. زود باشید.
None of your sauce.
بی ادبی و پررویی موقوف.
The devil take him.
بره به جهنم.
Clear out!
برو گم شو!
For all I care.
تا آنجا که به من مربوط می شود.
Go along with you/get lost!
برو پی کارت!
Good show!
بارک الله!
Go to the devil!
برو به جهنم!
He is second to none.
بالادست ندارد.
It looks to me….
به نظر من….
It is up to you.
بسته به میل خودت است./هرطور میلتان است.
It was not for nothing that…
بی خود نبود که…
Here’s to you.
به سلامتی شما. هنگام نوشیدن
In a family way
بی رودربایستی
Money doesn’t grow on trees.
پول که علف خرس نیست.
It all depends.
تا چه پیش آید.
To the best of my ability.
تا جایی که در توان من است.
He is neck-deep in trouble.
تا خرخره گرفتار مشکل است.
For the best of my knowledge…
تا آنجا که من میدانم….
He robs his belly to cover his back.
با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته.
Down this life.
تف بر این زندگی.
While there is a while there is a hope.
تا زندگی هست امید هست.
As far as the eye can reach.
تا آنجا که چشم کار میکند.
Strike while the iron is hot.
تا تنور گرم است نان را بچسبان.
Honesty is the best policy.
صداقت بهترین سیاست است.
He is off the rails.
توی باغ نیست.
Waste not, want not.
نه خود خورد نه کس دهد، گنده کند به سگ دهد.
There is no smoke without fire.
تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها.
This is only the beginning.
تازه اولشه.
Spare the rod and spoil the child.
تا نباشد چوب تر، فرمان نبرد گاو و خر.
Knowledge is power.
توانا بود هر که دانا بود.
Divide and rule.
تفرقه بنداز و حکومت کن.
What is all about?
جریان چیه؟
Control your tongue.
جلوی زبونت رو بگیر.
Buzz off.
بزن به چاک.
Help yourself.
بفرمایید میل کنید. از خودتون پذیرایی کنید.
I am in a rather hole.
بدجوری گیر کردم.
My pride was wounded.
به غیرتم برخورد.
Wish nobody ill.
بد هیچکس را نخواهید.
Cut your coat according to your cloth.
پایت را به اندازه ی گلیمت دراز کن.
I’m not the same guy.
من دیگه اون آدم قبلی نیستم
Long story short.
خلاصه اش کنم ( وقتی می گیم بذار خلاصه بهت بگم..! )
I am your humble.
کوچیک شما هستم
Zip it up.
ساکت باش
It costs an arm & a leg.
حسابی پیاده شدم، کلی واسم آب خورد
Jump down someone’s throat.
از دست کسی عصبانی شدن
Keep up the good work.
به کاری که میکنی ادامه بده
Good for you.
خوش به حالت
Pain in the neck.
آدم یا چیز اعصاب خورد کن
It’s bound to happen.
باید بشود
If gold rusts, what then can iron do?
هر چه بگندد نمکش می زنند وای به روزی که بگندد نمک
Keep in the picture
در جریان امور قرار دادن
Ring a bell
به نظر کسی آشنا آمدن. به ذهن کسی آمدن (مثلا وقتی کسی رو ندیدیم ولی می گیم چقدر به نظر آشنا می رسه !!)
I saw a Saw that saw a Saw
من یک ارّه دیدم که داشت ارّه دیگه رو می برید، (دست بالا دست بسیاره)
saw اولی گذشته see به معنای دیدن. saw دوم به معنای ارّه. saw سوم به معنای بریدن. saw چهارم هم به معنای ارّه.
As the question, so the answer
از هر دستی بدی از همون دست پس میگیری
In order of age
به ترتیب سن
Never say die
به دلت بد نیار
Keep your distance from hand phone chargers
از گوشی موبایل در زمان شارژ شدن دوری کنید
I’m starving
بدجوری گشنمه
They have a cat and dog life
دائما با هم جنگ و دعوا دارند (زن و شوهر)
It was a pig of a day
روز سختی بود
Jelly fish
آدم بی اراده
Kind deeds never die
کار خوب گم نمی شه
Stop nagging
نق نزن
I give you my word
You have my word
به کسی چیزی در این مورد نخواهم گفت
Let sleeping dogs lie
دنبال شر نرو
Keep your shirt on
جوش نزن / عجله نکن/ یه دقیقه صبر کن
Is the ball and here is the field
این گوی و این میدان
Wet blanket
ضد حال
Do your best
تمام تلاشت رو بکن
come on. I’d like you to meet some of my friends
زود باش. مایل هستم که شما، تعدادی از دوستانم را ملاقات کنید
good afternoon. may I see your passport, please?
بعد از ظهر بخیر. ممکن است پاسپورت شما را ببینم؟
I’m glad to help. it’s part of the job
خوشحال هستم که کمک می کنم. این بخشی از کارم است.
we have room 758 reserved for you
ما اتاق ۷۵۸ را برای شما رزرو کرده ایم
it’s about a ten-minute walk
حدودا پیاده ده دقیقه راه است
please hold
لطفا گوشی را نگهدارید
oh. your English is very good
اوه. انگلیسی شما خیلی خوب است
really. my brother is an engineer
واقعا. برادرم یک مهندس است
my husband is an engineer, too
شوهر من، هم یک مهندس است
really. my sister is a business major
واقعا. رشته ی اصلی خواهر من تجارت است
really. my sister lives in Germany
واقعا. خواهر من در آلمان زندگی می کند.
let’s go get something to eat
بیا برویم یه چیزی برای خوردن تهیه کنیم
let’s talk about your lease
بیا در مورد اجاره ی شما صحبت کنیم
follow me, please
لطفا دنبال من بیاید
مطمئنا این جملات رایج انگلیسی، برای شما می تواند بسیار در مکالمات انگلیسی مفید باشد. چون با این جملات می توانید بسیاری از جملات مشابه دیگر را با همین ساختار بسازید.
مانند جملات زیر که کاملا ساختار یکسانی دارند:
my brother is an engineer.
my husband is an engineer.
فیلم آموزش 50 جمله کاربردی در مکالمه انگلیسی
مکمل یادگیری
امیدواریم با مطالعه این مطلب عبارت های کاربردی و رایج در مکالمه انگلیسی را فرا گرفته باشید. برای یادگیری بیشتر در این خصوص می توانید به بسته جامع آموزش مکالمه زبان انگلیسی در محیط واقعی Berlitz English مراجعه نمایید.
و اما نکته ای که در اینجا حائز اهمیت بسیار است و اغلب توسط زبان آموزان مورد غفلت واقع می شود عناصر مهم در یادگیری و به یادسپاری مطالب مورد مطالعه است. این سه عنصر، تمرین، تکرار و نظم در یادگیری نام دارند. بر کسی پوشیده نیست که اگر این سه عنصر در هنگام مطالعه و یادگیری مورد غفلت زبان آموزان یا هر محصل دیگری قرار گیرد، بی شک تنها عایدی وی، اتلاف زمان و هزینه برای یادگیری است. پس هر مبحثی را که می خواهیم یاد بگیریم باید به این سه عنصر توجه ویژه ای داشته باشیم.
موارد آموخته شده را تمرین کنیم، تمرین هایمان را تکرار کنیم و از همه مهم تر در این دو موضوع نظم و ترتیب داشته باشیم. امیدواریم موارد گفته شده بتواند برای شما زبان آموزان عزیز مفید واقع شده و گامی در جهت بهبود دانش زبانی شما باشد. ما در لینگومن همیشه سعی می کنیم بهترین ها را برای شما به ارمغان بیاوریم.
امیدواریم تا بدین جا از جملات پرکاربرد انگلیسی در مکالمه راضی بوده و آنها را به خوبی فرا گرفته باشید. در آینده با جملات دیگری این پست را به روز رسانی خواهیم کرد. همچنین می توانید از این مطالب نیز استفاده نمایید:
کمک به دیگران به انگلیسی؛ جملات و عبارات کاربردی در مکالمه با مثال