امروز تو لینگومن قصد دارم از سری آموزش های گرامر زبان بخش افعال بی قاعده انگلیسی رو با هم یاد بگیریم. همونطور که احتمالا می دونید بخش فعل های بی قاعده تو انگلیسی از اصلی ترین بخش های این زبان هست و باید حتما یاد گرفته بشه و الا خیلی جاها لنگ می زنیم!
تعدادی نسبتا زیادی فعل در زبان انگلیسی وجود دارد که از قواعد معمول این زبان پیروی نمی کنند که افعال نامنظم یا بی قاعده نامیده می شوند. این افعال در زبان انگلیسی کمی مشکل هستند. مثلا ما دیگر نمی توانیم برای تبدیل افعال بی قاعده به گذشته ساده (past tense) ed یا d را به انتهای آنها اضافه کنیم، ولی این کار را می توانیم در خصوص افعال با قاعده انجام دهیم. به جزء مصدر (infinitive)، افعال بی قاعده (irregular verbs) دو شکل دیگر هم دارند؛ گذشته ساده و اسم مفعول.
تو جدول پایین فهرست مهم ترین و پرکاربردترین افعال بی قاعده رو با معنی هاشون آوردم. تعدادشون اما بیشتر از این مواردی هست که پایین ذکر شده ولی چون زیاد کاربردی نیستن ننوشتم. اینا رو تو یه برگه بنویسین و حتما حفظشون کنین چون خیلی تو بحث آموزش زبان جلوتون میندازه. از من میشنوید این یه موردو جدی بگیرین 😉
خب بریم سراغ جدولمون
افعال بی قاعده در زبان انگلیسی با معنی
مصدر | گذشته ساده | اسم مفعول | معانی اصلی |
arise | arose | arisen |
برخاستن، بلند شدن، رخ دادن |
awake | awoke | awoken |
بیدار کردن، بیدار شدن |
be | was, were | been | بودن، وجود داشتن |
beat | beat | beaten | زدن، شکست دادن |
become | became | become | شدن، درخور بودن |
begin | began | begun | آغاز کردن، آغاز شدن |
bend | bent | bent | خم کردن، خم شدن |
bet | bet | bet | شرط بستن |
bid | bid | bid | پیشنهاد دادن |
bite | bit | bitten | گاز گرفتن |
blow | blew | blown | دمیدن، وزیدن |
break | broke | broken | شکستن، قطع کردن |
bring | brought | brought | آوردن، موجب شدن |
broadcast | broadcast | broadcast | منتشر کردن، اشاعه دادن |
build | built | built | ساختن، بنا کردن |
burn | burned/burnt | burned/burnt | سوختن، سوزاندن |
buy | bought | bought | خریدن |
catch | caught | caught | گرفتن، بدست آوردن |
choose | chose | chosen | انتخاب کردن، گزیدن |
come | came | come | آمدن، رسیدن |
cost | cost | cost | ارزیدن، ارزش داشتن |
cut | cut | cut | بریدن، زدن، چیدن |
deal | dealt | dealt | معامله کردن، رفتار کردن |
dig | dug | dug | کندن، حفر کردن، کاوش کردن |
do | did | done | انجام دادن، (عمل) کردن |
draw | drew | drawn | کشیدن، ترسیم کردن |
dream | dreamed/dreamt | dreamed/dreamt | خواب دیدن، رویا دیدن |
drink | drank | drunk | آشامیدن |
drive | drove | driven | راندن، بردن |
eat | ate | eaten | خوردن |
fall | fell | fallen | افتادن، پایین آمدن |
feel | felt | felt | احساس کردن، لمس کردن |
fight | fought | fought | جنگ کردن، نزاع کردن |
find | found | found | پیدا کردن |
fly | flew | flown | پرواز کردن |
forget | forgot | forgotten | فراموش کردن |
forgive | forgave | forgiven | بخشیدن، عفو کردن |
freeze | froze | frozen | منجمد شدن، یخ بستن |
get | got | gotten | گرفتن، بدست آوردن |
give | gave | given | بخشیدن، دادن (به) |
go | went | gone | رفتن، رهسپار شدن |
grow | grew | grown | رشد کردن، بزرگ شدن، روئیدن |
hang | hung | hung | آویختن، آویزان کردن، به دار آویختن |
have | had | had | داشتن |
hear | heard | heard | شنیدن |
hide | hid | hidden | پنهان کردن، پنهان شدن |
hit | hit | hit | زدن، خوردن به |
hold | held | held | نگهداشتن، گرفتن |
hurt | hurt | hurt | آزردن، آسیب زدن (به) |
keep | kept | kept | نگاه داشتن، محافظت کردن |
know | knew | known | دانستن |
lay | laid | laid | گذاشتن، نهادن، نصب کردن |
lead | led | led | رهبری کردن، بردن، هدایت کردن |
learn | learned/learnt | learned/learn | آموختن، یاد گرفتن |
leave | left | left | ترک کردن، واگذاردن |
lend | lent | lent | وام دادن، قرض دادن |
let | let | let | گذاشتن، اجازه دادن |
lie | lay | lain | دراز کشیدن |
lose | lost | lost | گم کردن، از دست دادن |
make | made | made | درست کردن، ساختن |
mean | meant | meant | معنی دادن |
meet | met | met | ملاقات کردن، مواجه شدن (با) |
pay | paid | paid | پرداختن، پول (چیزی را) دادن |
put | put | put | گذاشتن |
read /ri:d/ | read /red/ | read /red/ | خواندن |
ride | rode | ridden | سوار شدن، سواری کردن |
ring | rang | rung | زنگ زدن |
rise | rose | risen | برخواستن، بالا رفتن، طلوع کردن |
run | ran | run | دویدن، روان شدن، گریختن |
say | said | said | گفتن |
see | saw | seen | دیدن |
sell | sold | sold | فروختن، به فروش رفتن |
send | sent | sent | فرستادن |
shoot | shot | shot | تیر یا گلوله زدن (به)، تیراندازی کردن |
show | showed | showed/shown | نشان دادن |
shut | shut | shut | بستن، بسته شدن |
sing | sang | sung | (آواز) خواندن |
sink | sank | sunk | غرق شدن |
sit | sat | sat | نشستن، نشاندن |
sleep | slept | slept | خوابیدن |
speak | spoke | spoken | صحبت کردن، حرف زدن |
spend | spent | spent | خرج کردن |
stand | stood | stood | ایستادن، تحمل کردن |
swim | swam | swum | شنا کردن |
take | took | taken | گرفتن، بردن، خوردن برداشتن |
teach | taught | taught | آموختن، یاد دادن |
tear | tore | torn | پاره کردن، پاره شدن |
tell | told | told | گفتن |
think | thought | thought | فکر کردن، گمان کردن |
throw | threw | thrown | پرت کردن، انداختن |
understand | understood | understood | فهمیدن |
wake | woke | woken | بیدار کردن، بیدار شدن |
wear | wore | worn | پوشیدن، بر تن داشتن |
win | won | won | پیروز شدن، بردن |
write | wrote | written | نوشتن |
چند نکته در خصوص افعال بی قاعده در زبان انگلیسی
تعدادی از افعال بی قاعده هستند که در انگلیسی آمریکایی جزء افعال با قاعده محسوب می شوند. مثلا یکی از این افعال فعل learn می باشد که شکل های دوم و سوم آن در انگلیسی آمریکایی هر دو learned است ولی این فعل در انگلیسی بریتانیایی یک از افعال بی قاعده است که شکل های دوم و سوم آن learnt است.
تعدادی دیگر از این افعال بی قاعده عبارتند از:
burn, dream, kneel, lean, leap, spell, spill, spoil
فعل be که به عنوان یکی از افعال نامنظم در جدول بالا آمده است شامل مشتقات am, is و are می باشد.
در ساختار مجهول از شکل سوم افعال بی قاعده استفاده می شود.
در زمان های کامل غیر استمراری (حال کامل، آینده کامل و گذشته کامل) از شکل سوم افعال نامنظم استفاده می شود.
از شکل سوم افعال بی قاعده در نوع سوم از جملات شرطی نیز استفاده می شود.
موارد دیگری هم وجود دارد که شکل سوم افعال بی قاعده بکار می روند ولی 3 مورد بالا رایج تر هستند.
مکمل یادگیری فعل های بی قاعده در انگلیسی
امیدوارم از مطلب بالا لذت برده باشین و افعال بی قاعده انگلیسی رو یاد گرفته باشین. و اما برای یادگیری بیشتر گرامر انگلیسی پیشنهاد می کنم کتاب آموزش گرامر مبتدی زبان انگلیسی کتاب آموزش گرامر مبتدی زبان انگلیسی | Fundamentals of English Grammar رو فراموش نکنین.
و اما نکته ای که در اینجا حائز اهمیت بسیاره و اغلب زبان آموزا ازش غافل می شن، عناصر مهم در یادگیری و به یادسپاری مطالب مورد مطالعه هست. این سه عنصر، تمرین، تکرار و نظم در یادگیری هستن. بر کسی پوشیده نیست که اگر این سه عنصر در هنگام مطالعه و یادگیری مورد غفلت زبان آموز یا در کل محصل ها قرار بگیره، بی شک تنها عایدیش، اتلاف زمان و هزینه برای یادگیری هست. پس هر مبحثی رو که می خوایم یاد بگیریم باید به این سه عنصر توجه ویژه ای داشته باشیم.
موارد آموخته شده رو تمرین کنیم، تمرین هامونو تکرار کنیم و از همه مهم تر در این دو موضوع نظم و ترتیب داشته باشیم. امیدوارم موارد گفته شده بتونه برای شما زبان آموزای عزیز مفید واقع شده و گامی در جهت بهبود دانش زبانی شما باشه. ما در لینگومن همیشه سعی می کنیم بهترین ها را برای شما به ارمغان بیاوریم.
- ✔ساده و قابل فهم برای همه
- ✔دارای زیرنویس انگلیسی
- ✔قابل استفاده برای تمامی سنین
- ✔بدون نیاز به دانش زبانی بالا
- ✔دارای دسته بندی های مختلف
- ✔توضیح به صورت جامع و کامل