مکالمه انگلیسی درباره شخصیت افراد؛ لغات و جملات رایج + فیلم آموزشی

زمان مطالعه: ۳۰ دقیقه
مکالمه انگلیسی درباره شخصیت افراد؛ لغات و جملات رایج + فیلم آموزشی

مکالمه انگلیسی درباره شخصیت افراد؛ لغات و جملات رایج درباره ویژگی های شخصیتی مثبت و منفی افراد در زبان انگلیسی عنوان این مطلب وبلاگ لینگومن است. همانطور که می دانید ویژگی ها از موارد پرکاربرد در گفتار و محاوره انگلیسی است. بنابراین دانستن و یاد گرفتنشان به درک صحیح زبانی شما لینگومنان عزیز کمک می کند. با ما در ادامه همراه باشید.

مکالمه انگلیسی درباره شخصیت افراد

لغات و عبارات کاربردی

در این بخش از مطلب مکالمه انگلیسی درباره شخصیت افراد به لغات و اصطلاحات پرکاربرد در این نوع مکالمه می پردازیم.

Live wire

آدم پرتحرک

Big shot

آدم کله گنده”معروف“

Go-better

آدم بلند پرواز فعال

Self – made

آدم خودساخته

Level-headed

آدم متین و معقول

Open-minded

روشنفکر

Soft-hearted

آدم دلرحم

Good mixer

آدم زود جوش

Good company

آدم خوش مشرب

High-flier

آدم بلند پرواز

Early bird

آدم سحر خیز

ویژگی های شخصیتی منفی افراد به زبان انگلیسی

Windbag

آدم وراج

Wet blanket

آدم ضد حال، آئینه دق

Busybody nosy parker

آدم فضول

Pain in the neck

ملال آور، مایه درد سر

Scatterbraine

آدم حواس پرت، گیج

Mama’s boy

آدم بچه ننه

Pushover

هالو و ضعیف

Troublemaker

آدم دردسر ساز

Social climber

آدم جاه طلب

Showcoach

آدم کند و تنبل، شل و ول

Gossip

آدم خاله زنک، شایعه پخش کن

Rolling stone

از این شاخه به اون شاخه پریدن

Lazybones

آدم تنبل

Stuff shirt

عصا قورت داده، خیلی رسمی

Snob

افاده ی کلاس گذار

Gatecrasher

مهمان ناخوانده

Narrow- minded

کوته فکر متعصب

Hard- hearted

بیرحم، سنگدل

Pig- headed

یک دنده

Hare- brained

نسنجیده، احمقانه

صفات کاربردی درباره افراد در مکالمه انگلیسی

استفاده از لغات و اصطلاحاتی که حالت و خصوصیت افراد را بیان کند در مکالمات روزمره بسیار پرکاربرد است از این رو در این بخش از این مطلب صفات کاربردی برای توصیف خصوصیات افراد در زبان انگلیسی آورده شده است.

Disappointed

نا امید

Kind

مهربان

Excited

هیجان زده

Serious

جدی

Crazy

دیوانه

Unintelligent

کم هوش

Impolite

بی ادب

Honest

راستگو

Dishonest

متقلب

bad-tempered

بد اخلاق

good-humoured

خوش اخلاق

sensible

دانا

easy-going

بیخیال

tall

قد بلند

Short

قد کوتاه

Slim

لاغر

Thin

بسیار لاغر

Fat

چاق

Obese

بسیار چاق

good-looking

خوش قیافه

pretty

خوشگل

Handsome

خوشتیپ

Calm

خونسرد

Funny

بامزه

Old

پیر

Young

جوان

middle-aged

میان سال

bald

کچل

Depressed

افسرده

Lazy

تنبل

Rude

بی ادب

Intelligent

باهوش

Stupid

احمق

Clever

زرنگ

Patient

صبور

Scruffy

ژولیده

Mean

بدجنس

Witty

شوخ

Worried

نگران

Sad

غمگین

Outgoing

اجتماعی

Polite

با ادب

Shy

خجالتی

Generous

سخاوتمند

Snobbish

پرافاده

Miserable

بدبخت

Unhappy

ناراحت

Emotional

احساساتی

Ugly

زشت

Impulsive

غیر قابل پیش بینی

Adventurous

ماجراجو

Astonished

شگفت زده

Cautious

کنجکاو

Cheeky

پررو

Crude

بی تجربه

Sophisticated

با تجربه

Impatient

عجول

Bored

بی حوصله

Brave

شجاع

Angry

عصبانی

Annoyed

دلخور / رنجیده

Disobedient

سرکش

Tired

خسته

Relaxed

ارام

Anxious

مضطرب / دلواپس

Cowardly

ترسو

Modest

فروتن / متواضع

Absent-minded

حواس پرت

Talented

با استعداد

Obedient

مطیع / حرف گوش کن

Stressed

پر استرس / پریشان خاطر

Enthusiastic

مشتاق / پر شور و شوق

Principled

معتقد / پایبند

Conceited

مغرور

Sensitive

حساس

فیلم آموزشی مکالمه انگلیسی درباره شخصیت افراد

در اینجا فیلم آموزشی لغات و اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه در خصوص شخصیت افراد و ویژگی های شخصیتی را با هم به تماشا می نشینیم:

اصطلاحات و جملات رایج مکالمه انگلیسی برای توصیف شخصیت افراد

۱- نسبتاً اجتماعی است.

He‘s quite sociable

۲- نسبتاً گوشه گیر است.

He’s rather unsociable

۳- من مهربان و صمیمی هستم.

I’m kind and friendly

۴- خودم را مهربان و صمیمی می دانم.

I consider myself kind and friendly

۵- او راستگو(درستکار)/ نادرست است.

He’s honest/ dishonest

۶- او آرام/ عصبی است.

He’s calm/nervy

۷- او اجتماعی(زود جوش) / گوشه گیر(دیر جوش) است.

He’s sociable/unsociable

۸- او خوش اخلاق/ بد اخلاق است.

He’s good-tempered/bad-tempered

۹- او صمیمی(خوش برخورد) است/ او چندان صمیمی نیست.

He’s friendly / rather unfriendly

۱۰- او خنده رو/افسرده است.

He’s cheerful / depressed

۱۱- او پر حرف/ کم حرف است.

He’s talkative / quiet

۱۲- او خوش صحبت/ کسل کننده است.

He’s entertaining / boring

۱۳- او خجالتی/پررو است.

He’s shy / cheeky

۱۴- او مودب/ بی ادب است.

He’s polite / impolite

۱۵- او متین(باوقار)# جلف/سطح پایین است.

He’s calm/composed/ self-possessed# cheap/ low-class

۱۶- او مودب/ بی ادب است.

He’s polite/ impolite (rude)

۱۷- او قابل اعتماد/ غیر قابل اعتماد است.

He’s reliable/unreliable

۱۸- او باهوش/ کودن است.

He’s smart (clever, intelligent)/stupid

۱۹- او پر کار/ تنبل است.

He’s hard- working/ lazy

۲۰- او صبور / عجول است.

He’s patient/ impatient

۲۱- او فعال/ کم تحرک است.

He’s active/ inactive

۲۲- او عاطفی/ غیر عاطفی است.

He’s emotional/ unemotional (cool)

۲۳- او آگاه (معقول)/ ناآگاه است.

He’s sensible/ insensible

۲۴- او خوش بین/ بدبین است.

He’s optimistic /pessimistic

۲۵- او شجاع(با شهامت)/ بزدل است.

He’s brave (courageous) / chicken-hearted (a coward)

۲۶- او جدی/ بی خیال است.

He’s serious / easygoing

۲۷- او سخاوتمند/ خسیس است.

He’s generous / mean

۲۸- او صرفه جو/ ولخرج است.

He’s economical / extravagant

۲۹- او با تدبیر/ بی تدبیر است.

He’s tactful / tactless

۳۰- او دارای اعتماد به نفس/ فاقد اعتماد به نفس(متزلزل) است.

He’s self-confident/ insecure

۳۱- او مهربان/ نامهربان است.

He’s kind/ unkind

۳۲- او متواضع/ متکبر است.

He’s down- to-earth (humble)/arrogant

۳۳- او عاقل/ ابله است.

He’s wise/ a fool (foolish)

۳۴- او قاطع/ بی اراده است.

  3 مکالمه انگلیسی در فرودگاه و هواپیما با ترجمه و جملات، لغات و اصطلاحات پرکاربرد

He’s decisive/ indecisive

۳۵- او روشنفکر/امّل است.

He’s intellectual/ fanatic

۳۶- او مسئول/ غیر مسئول است.

He’s responsible/irresponsible

۳۷- او خلاق/ فاقد خلاقیت است.

He’s creative/unimaginative

۳۸- او خود خواه نیست/ خود خواه است.

He’s unselfish/ selfish

۳۹- او آزاد اندیش/ کوته فکر است.

He’s broad-minded/ narrow- minded

۴۰- او با سلیقه/ شلخته است.

He’s tidy(neat)/ messy(untidy)

۴۱- او حس همکاری دارد/ حس همکاری ندارد.

He’s cooperative/uncooperative

۴۲- او با ملاحظه/ بی ملاحظه است.

He’s considerate/inconsiderate

۴۳- او قابل انعطاف/ لجباز است.

He’s flexible/stubborn

۴۴- او یک آقای به تمام معنی است.

He’s a real gentleman

۴۵- او یک خانم به تمام معنی است.

She’s a real lady

۴۶- او با نشاط و پر انرژی است.

He’s lively and energetic

۴۷- او مبتکر و خلاق است.

He’s innovative and creative

۴۸- او متفکر و آزاد اندیش است.

He’s thoughtful and open-minded

۴۹- او خود ساخته و متکی به نفس است.

He’s self- made and independent

۵۰- او با سواد و با مطالعه است.

He’s knowledgeable and well- read

۵۱- او با شخصیت و قابل احترام است.

He’s dignified and respectable

۵۲- او سخاوتمند و مهمان نواز است.

He’s generous and hospitable

۵۳- او سخت کوش و درس خوان است.

He’s hard-working and studious

۵۴- او متظاهر است.

He’s showy (a show-off)

۵۵- او خسیس است.

He’s stingy (a miser)

۵۶- او حسود است.

He’s jealous

۵۷- او دو رو است.

He’s two-faced

۵۸- او حساس است.

He’s sensitive (touchy)

۵۹- او احساساتی است.

He’s sentimental

۶۰- او لوس است.

.He’s spoiled

۶۱- او کنجکاو (فضول) است.

.He’s curious (nosy/nosey)

۶۲- او زود از کوره در می رود.

He’s quick-tempered./he loses his temper quickly

۶۳- همیشه پشت سر(من ) حرف می زند.

He’s always talking behind (my) back

۶۴- او اعتماد به نفس ندارد.

He lacks self-confidence

۶۵- نسبت به انتقاد حساسیت دارد.

He’s rather sensitive to criticism

۶۶- هرگز غیبت نمی کند.

He never backbites

۶۷- همیشه سر به سر دوستانش می گذارد.

He always teases his friends

۶۸- معمولا با دیگران قاطی نمی شود.

He doesn’t usually mix with others

در این بخش به ویژگی های شخصیتی به انگلیسی؛ عبارات و اصطلاحات پرکاربرد در مکالمه می پردازیم. در این جا به عبارت ها، اصطلاحات پرکاربرد و واژگان کاربردی در مکالمه انگلیسی در مورد شخصیت افراد استفاده میشود می پردازیم.

ویژگی های شخصیتی به انگلیسی؛ عبارات و اصطلاحات پرکاربرد در مکالمه

آدم ها با ویژگی های مثبت (People with positive qualities)

در این بخش از مطلب مکالمه انگلیسی درباره شخصیت افراد به ویژگی های مثبت افراد می پردازیم.

۱٫ a live wire (an active, energetic person)

آدم پرتحرک

A: Our boss surprises me. He’s in his fifties but he’s full of pep. He’s always on the go.

B: Yeah. He’s a real live wire.

الف: رئیس مان مایه تعجب من است. پنجاه و چند سال دارد ولی پرانرژی است. همیشه در حال حرکت و فعالیت است. ب: آره، واقعا آدم پرتحرکی است.

۲٫ a big shot (an important person)

آدم کله گنده

A: David has a lot of influence. He has quite a few influential friends everywhere.

B: Yes, he really is a big shot in politics.

الف: دیوید آدم بانفوذی است. همه جا چندین دوست بانفوذ دارد.

ب: بله، واقعا در سیاست آدم کله گنده ایست.

۳٫ a go – getter (an ambitious, energetic person)

آدم بلند پرواز و فعال

A: I like Sally. She’s ambitious and energetic.

B: Yes, she is. she knows what she wants out of life and she’s willing to work hard to get her wish. she’s a real go – getter.

الف: از سالی خوشم می آید. بلند پرواز و فعال است.

ب: بله، همین طور است. او می داند که از زندگی چه می خواهد و آماده است که برای رسیدن به آرزویش سخت کار کند. واقعا آدم بلند پرواز و فعالی است.

۴٫ self – made

خود ساخته (someone who achieved success without other people’s help)

کسی که بدون کمک دیگران موفقیت بدست آورده است.

A: I’ve heard your uncle is a man of means.

B: Yes. He started working when he was 15. He never got help from anyone. Now he’s a successful businessman. He sure is a self – made person.

الف: شنیدم عمویت آدم مایه داری است. ب: بله، او از پانزده سالگی شروع به کار کرد. هیچ وقت از کسی کمک نگرفت. حالا بازرگان موفقی است. واقعا آدم خود ساخته ای است.

۵٫ level – headed (self-composed and sensible)

آدم متین و معقول – آدم منطقی

A: What I like about our teacher is that he keeps calm in difficult situations.

B: Yes, He hardly ever loses his temper. He’s the most level – headed person I know.

الف: خوشم می آید که معلم مان در موقعیت های حساس متانت خودش را حفظ می کند.

ب: بله، او به ندرت از کوره در می رود. او معقول ترین ادمی است که می شناسم.

۶٫ open – minded (having an open outlook)

آزاد اندیش – روشنفکر – بی تعصب

A: Your mother never gets upset when people disagree with her.

B: Yes. She tries to understand everyone. She’s pretty open – minded.

الف: مادرت از اینکه دیگران با او مخالفت می کنند ناراحت نمی شود.

ب: بله. او سعی می کند همه را درک کند. خیلی روشنفکر است.

۷٫ soft – hearted (kind, merciful, generous)

دل رحم – مهربان – رئوف

A: I think our teacher is not as serious as he looks.

B: I agree. In my opinion, He’s pretty soft – hearted underneath that serious appearance.

الف: به نظر من معلم مان آنقدرها هم که به نظر می رسد جدی نیست.

ب: موافقم. به نظر من زیر آن ظاهر جدی، او آدم دل رحمی است.

۸٫ a good mixer

آدم زود جوش و اجتماعی

(a person who easily mixes with people) A: Your brother’s very friendly.

  سن و رده های سنی در انگلیسی + مکالمه و فیلم آموزشی

B: Yes. He enjoys people’s company. He’s such a good mixer.

الف: برادرت خیلی خودمانی است. ب: بله. از مصاحبت دیگران لذت می برد. آدم زودجوشی است.

۹٫ good company

آدم جالب و خوش صحبت – آدم خوش مشرب

A: Your grandmother is such an amusing person.

B: Yes. You never get bored when you talk to her. She’s good company.

الف: مادربزرگت خیلی خوش صحبت است.

ب: بله. آدم از صحبت کردن با او خسته نمی شود. آدم خوش مشربی است.

۱۰٫ a high – flier

آدم بلند پرواز

(a person who wants to and is able to become very successful) A: Mary’s a bright girl.

B: You’re right. She has the ability and the ambition to be successful. She’s a high – flier.

الف: مری دختر باهوشی است.

ب: حق با توست. او هم توانایی و هم آرزوی موفق بودن را دارد. دختر بلند پروازی است.

۱۱٫ an early bird (a person who arrives, gets up, etc … early)

آدم سحرخیز یا کسی که همیشه قبل از همه مهمانان می آید.

A: Your friend is always the first person to come to class.

B: And whenever we get together with friends, she’s the first person to arrive. She’s an early bird.

الف: دوستت همیشه اولین کسی است که وارد کلاس می شود. ب: هر وقت هم که با دوستان دور هم جمع می شویم، او قبل از همه می آید. همیشه زودتر از همه می آید.

امیدواریم با مطالعه این مطلب نکات مهم و جملات رایج مکالمه انگلیسی درباره شخصیت افراد را فراگرفته باشید.

آدم ها با ویژگی های منفی (People with negative qualities)

در این بخش از مکالمه انگلیسی درباره شخصیت افراد به ویژگی های منفی افراد می پردازیم.

۱٫ a windbag

وراج – پرچانه

(a talkative, boring person) A: Why don’t you visit Alice anymore?

B: I can’t stand her anymore. She’s a windbag. She talks too much but says nothing important

الف: چرا دیگر به دیدن آلیس نمی روی؟

ب: دیگر تحمل او را ندارم. پرچانه است. خیلی حرف می زند ولی هیچ چیز مهمی برای گفتن ندارد.

۲٫ a wet blanket

آدم حال گیر – دشمن شادی دیگران – آیینه دق

(a person who spoils other people’s fun)

A: Don’t you want to invite Lisa to your birthday party?

B: No. She spoils our fun. She’s a wet blanket.

الف: نمی خواهی لیزا را به جشن تولدت دعوت کنی؟

ب: نه حالمان را می گیرد. آدم حال گیری است.

۳٫ a busybody (a nosy parker)

آدم فضول – کسی که در امور دیگران دخالت می کند.

(a person who interferes in other people’s affairs)

A: Do you want to go to Jon’s house on Saturday?

B: No, I don’t. She’s a busy-body. She keeps asking you questions about your private life

الف: دلت می خواهد روز شنبه به خانه جان بروی؟

ب: نه، دلم نمی خواهد. او فضول است. مرتبا راجع به زندگی خصوصی آدم سوال می کند.

۴٫ a yes-person (a yes-man or a yes-woman)

آدم بله قربان گو

(a person who always agrees with their boss or superior)

A: I can’t stand Joe. He always agrees with the boss.

B: He’s a yes-person. He has no will of his own.

الف: تحمل جو را ندارم. همیشه با رئیس موافقت می کند.

ب: آدم بله قربان گویی است. هیچ  اراده ای از خودش ندارد.

۵٫ a pain in the neck

مایه دردسر – مایه ملال خاطر

(an annoying or boring person)

A: I’m sick and tired of Jason.

B: Me, too. Whenever he gets himself into trouble, he asks me for help. He’s a pain in the neck

الف: از جیسون بیزارم.

ب: من هم همینطور. هر وقت دچار مشکل می شود از من کمک می خواهد. او مایه ی دردسر است.

۶٫ a scatterbrain

آدم حواس پرت – گیج

(a person who forgets things or who cannot concentrate)

A: Did Sara pick you up at the airport?

B: No, she never showed up. She’d promised to meet me but she clean forgot. She’s a scatterbrain.

الف: سارا در فرودگاه دنبالت آمد؟

ب: نه هرگز نیامد. قول داده بود می آید دنبالم ولی پاک یادش رفت. آدم گیجی است.

۷٫ a mama’s boy

بچه ننه

A: I heard Tom has decided to join the army.

B: I doubt it. He can’t adapt himself to life in the army. He’s only a mama’s boy.

الف: شنیدم تام تصمیم گرفته وارد ارتش شود.

ب: شک دارم. او نمی تواند خودش را با زندگی در ارتش وفق دهد. او فقط یک بچه ننه است.

۸٫ a pushover

آدم ضعیف و هالو – آدم دهن بین

(a person who is easily persuaded or influenced)

A: Do you think you can persuade Alice to join our company?

B: I don’t think she’ll agree. She’s no pushover.

الف:  فکر می کنی بتوانی آلیس را راضی کنی که به شرکت ما ملحق شود؟

ب: گمان نمی کنم قبول کند. او آدم ضعیف و دهن بینی نیست.

۹٫ a troublemaker

دردسر درست کن – آدم مسئله ساز

(a person who often causes trouble)

A: Do you think Robert can be a good friend for me?

B: If I were you, I wouldn’t make friends with him. He’s a troublemaker.

الف: به نظرت رابرت می تواند دوست خوبی برای من باشد؟

ب: اگر به جای تو بودم، با او دوست نمی شدم. دردسر درست کن است.

۱۰٫ a social climber

آدم جویای نام – جویای جاه و مقام

(a person who tried to elevate their social status)

A: Martha comes from a middle class family. B: But she tries to socialize with high class people. She’s a social climber.

الف: خانواده مارتا از طبقه متوسط است.

ب: ولی او سعی می کند با آدم های کلاس بالا معاشرت کند. او جویای جاه و مقام است.

آدم ها با ویژگی های منفی ۲ (People with negative qualities )

۱٫ a slowcoach

  مکالمه انگلیسی درباره تلفن و موبایل؛ 75+ لغت و اصطلاح پرکاربرد

آدم کند و تنبل – آدم شل و ول

A: I’m confused. I don’t know what to do.

B: Just get a move on and do something about your problem. Don’t be a slowcoach

گیج شدم. نمی دانم چه کنم. فقط تکان بخور و راجع به مشکلت کاری بکن. شل و تنبل نباش.

۲٫ a gossip

آدم خاله زنک – شایعه پخش کن

(a person who is interested in talking about other people and spreading rumors)

A: Why don’t you want to make friends with pat? She’s so helpful.

B: But she talks behind every body’s back. She’s a gossip.

چرا نمی خواهی با پت دوست شوی؟ او خیلی به همه کمک می کند.

اما پشت سر همه حرف می زند. خاله زنک است.

۳٫ a rolling stone

کسی که از این شاخه به آن شاخه می پرد

(a person who does not stay in one job or place)

A: I’m going to quit my job and move to Texas.

B: But why? You have a great salary and good benefits. Remember that a rolling stone gathers no moss.

قصد دارم کارها را رها کنم و به تکزاس بروم.

ولی چرا؟ تو حقوق عالی و مزایای خوبی داری. یادت باشه که از این شاخه به آن شاخه پریدن عاقبت ندارد.

۴٫ a lazybones

آدم تنبل (a lazy person)

A: My daughter hardly ever helps me with the housework. She’s so lazy.

B: My daughter’s exactly the same. She’s a lazybones, too.

دخترم خیلی به ندرت در کار منزل کمکم می کند. خیلی تنبل است.

دختر من هم عینا همین طور است. او هم تنبل است.

۵٫ a stuffed shirt

آدم عصا قورت داده

(a person with very formal or old-fashioned behavior or ideas)

A: I never enjoy being with Barbara. She’s too formal.

B: Yeah, and she’s too old fashioned. She’s a real stuffed shirt.

هیچ وقت با باربارا به من خوش نمی گذرد. خیلی خشک و رسمی رفتار می کند. و سلیقه اش هم قدیمی است. آدم عصا قورت داده ای است.

۶٫ a bore

آدم کسل کننده (a boring person)

A: Did you enjoy chatting with Ted?

B: No, I didn’t. He’s such a bore. He Bored me to death.

از گپ زدن با تد لذت بردی؟

نه نبردم. آدم کسل کننده ای است. به حد مرگ حوصله ام را سر برد.

۷٫ a snob

آدم افاده ای (کسی که بیش از حد به موقعیت اجتماعی اهمیت می دهد و یا به طبقات پایین تر اجتماعی به دیده تحقیر می نگرد.)

A: I don’t really like Sara. She always brags about her social status.

B: And she looks down on other people. She’s a snob.

راستش از سارا خوشم نمی آید. همیشه راجع به موقعیت اجتماعی اش لاف می زند.

و به دیگران به دیده تحقیر نگاه می کند. آدم افاده ای است.

۸٫ a gatecrasher

مهمان ناخوانده – چترباز (مهمان بدون دعوت)

A: Why is Jane here? She wasn’t invited.

B: She’s in the habit of coming to gatherings without being invited. She’s a gatecrasher.

جین چرا آمده؟ او که دعوت نداشت.

او عادت دارد که بدون دعوت در مهمانی ها شرکت کند. او چترباز است.

۹٫ narrow – minded

کوته فکر – متعصب (having a limited outlook)

A: Does your boss give you a free hand?

B: No. He’s narrow – minded. He doesn’t give me much freedom.

رئیست دست تورا باز می گذارد؟

نه، آدم کوته فکری است. به من آزادی چندانی نمی دهد.

۱۰٫ hard – hearted

بی رحم – سنگدل (merciless, without pity)

A: What’s your new manager like?

B: He’s really hard-hearted. He easily fires his employees.

رئیس جدیدت چطور آدمی است؟

واقعا بی رحم است. به راحتی کارمندانش را اخراج می کند.

۱۱٫ pig – headed

یک دنده – لجباز (stubborn)

A: I tried to persuade Alex that he’s mistaken but it was no use.

B: I know. He never admits his mistakes. He’s so pig-headed.

سعی کردم الکس را قانع کنم که اشتباه می کند ولی فایده ای نداشت.

می دانم. او هیچ وقت اشتباهاتش را قبول نمی کند. خیلی یک دنده است.

۱۲٫ hare – brained

احمقانه – نسنجیده (foolish, thoughtless)

A: David still believes men are superior to women.

B: I don’t know where he gets those hare – brained ideas.

دیوید هنوز معتقد است که مردها برتر از زن ها هستند. نمی دانم این افکار احمقانه را از کجا می آورد.

مکمل یادگیری مکالمه انگلیسی درباره شخصیت افراد

نکته ای که در اینجا حائز اهمیت بسیار است و اغلب توسط زبان آموزان مورد غفلت واقع می شود عناصر مهم در یادگیری و به یادسپاری مطالب مورد مطالعه است. این سه عنصر، تمرین، تکرار و نظم در یادگیری نام دارند. بر کسی پوشیده نیست که اگر این سه عنصر در هنگام مطالعه و یادگیری مورد غفلت زبان آموزان یا هر محصل دیگری قرار گیرد، بی شک تنها عایدی وی، اتلاف زمان و هزینه برای یادگیری است. پس هر مبحثی را که می خواهیم یاد بگیریم باید به این سه عنصر توجه ویژه ای داشته باشیم.

موارد آموخته شده را تمرین کنیم، تمرین هایمان را تکرار کنیم و از همه مهم تر در این دو موضوع نظم و ترتیب داشته باشیم. امیدواریم موارد گفته شده بتواند برای شما زبان آموزان عزیز مفید واقع شده و گامی در جهت بهبود دانش زبانی شما باشد. ما در لینگومن همیشه سعی می کنیم بهترین ها را برای شما به ارمغان بیاوریم.

امیدواریم با مطالعه این مطلب توانسته باشید در مورد مکالمه انگلیسی درباره شخصیت افراد اطلاعات لازم را بدست آورده باشید.

فیلم آموزش زبان انگلیسی EngVid (آپدیت 2021) جامع و کامل
فیلم آموزش زبان انگلیسی EngVid (آپدیت 2۰۲۴) جامع و کامل
  • ساده و قابل فهم برای همه
  • دارای زیرنویس انگلیسی
  • قابل استفاده برای تمامی سنین
  • بدون نیاز به دانش زبانی بالا
  • دارای دسته بندی های مختلف
  • توضیح به صورت جامع و کامل
اطلاعات بیشتر و خرید

ادامه مطلب