مکالمه انگلیسی درباره شخصیت افراد؛ لغات و جملات رایج درباره ویژگی های شخصیتی مثبت و منفی افراد در زبان انگلیسی عنوان این مطلب وبلاگ لینگومن است. همانطور که می دانید ویژگی ها از موارد پرکاربرد در گفتار و محاوره انگلیسی است. بنابراین دانستن و یاد گرفتنشان به درک صحیح زبانی شما لینگومنان عزیز کمک می کند. با ما در ادامه همراه باشید.
مکالمه انگلیسی درباره شخصیت افراد
لغات و عبارات کاربردی
در این بخش از مطلب مکالمه انگلیسی درباره شخصیت افراد به لغات و اصطلاحات پرکاربرد در این نوع مکالمه می پردازیم.
Live wire
آدم پرتحرک
Big shot
آدم کله گنده”معروف“
Go-better
آدم بلند پرواز فعال
Self – made
آدم خودساخته
Level-headed
آدم متین و معقول
Open-minded
روشنفکر
Soft-hearted
آدم دلرحم
Good mixer
آدم زود جوش
Good company
آدم خوش مشرب
High-flier
آدم بلند پرواز
Early bird
آدم سحر خیز
ویژگی های شخصیتی منفی افراد به زبان انگلیسی
Windbag
آدم وراج
Wet blanket
آدم ضد حال، آئینه دق
Busybody nosy parker
آدم فضول
Pain in the neck
ملال آور، مایه درد سر
Scatterbraine
آدم حواس پرت، گیج
Mama’s boy
آدم بچه ننه
Pushover
هالو و ضعیف
Troublemaker
آدم دردسر ساز
Social climber
آدم جاه طلب
Showcoach
آدم کند و تنبل، شل و ول
Gossip
آدم خاله زنک، شایعه پخش کن
Rolling stone
از این شاخه به اون شاخه پریدن
Lazybones
آدم تنبل
Stuff shirt
عصا قورت داده، خیلی رسمی
Snob
افاده ی کلاس گذار
Gatecrasher
مهمان ناخوانده
Narrow- minded
کوته فکر متعصب
Hard- hearted
بیرحم، سنگدل
Pig- headed
یک دنده
Hare- brained
نسنجیده، احمقانه
صفات کاربردی درباره افراد در مکالمه انگلیسی
استفاده از لغات و اصطلاحاتی که حالت و خصوصیت افراد را بیان کند در مکالمات روزمره بسیار پرکاربرد است از این رو در این بخش از این مطلب صفات کاربردی برای توصیف خصوصیات افراد در زبان انگلیسی آورده شده است.
Disappointed
نا امید
Kind
مهربان
Excited
هیجان زده
Serious
جدی
Crazy
دیوانه
Unintelligent
کم هوش
Impolite
بی ادب
Honest
راستگو
Dishonest
متقلب
bad-tempered
بد اخلاق
good-humoured
خوش اخلاق
sensible
دانا
easy-going
بیخیال
tall
قد بلند
Short
قد کوتاه
Slim
لاغر
Thin
بسیار لاغر
Fat
چاق
Obese
بسیار چاق
good-looking
خوش قیافه
pretty
خوشگل
Handsome
خوشتیپ
Calm
خونسرد
Funny
بامزه
Old
پیر
Young
جوان
middle-aged
میان سال
bald
کچل
Depressed
افسرده
Lazy
تنبل
Rude
بی ادب
Intelligent
باهوش
Stupid
احمق
Clever
زرنگ
Patient
صبور
Scruffy
ژولیده
Mean
بدجنس
Witty
شوخ
Worried
نگران
Sad
غمگین
Outgoing
اجتماعی
Polite
با ادب
Shy
خجالتی
Generous
سخاوتمند
Snobbish
پرافاده
Miserable
بدبخت
Unhappy
ناراحت
Emotional
احساساتی
Ugly
زشت
Impulsive
غیر قابل پیش بینی
Adventurous
ماجراجو
Astonished
شگفت زده
Cautious
کنجکاو
Cheeky
پررو
Crude
بی تجربه
Sophisticated
با تجربه
Impatient
عجول
Bored
بی حوصله
Brave
شجاع
Angry
عصبانی
Annoyed
دلخور / رنجیده
Disobedient
سرکش
Tired
خسته
Relaxed
ارام
Anxious
مضطرب / دلواپس
Cowardly
ترسو
Modest
فروتن / متواضع
Absent-minded
حواس پرت
Talented
با استعداد
Obedient
مطیع / حرف گوش کن
Stressed
پر استرس / پریشان خاطر
Enthusiastic
مشتاق / پر شور و شوق
Principled
معتقد / پایبند
Conceited
مغرور
Sensitive
حساس
فیلم آموزشی مکالمه انگلیسی درباره شخصیت افراد
در اینجا فیلم آموزشی لغات و اصطلاحات رایج انگلیسی در مکالمه در خصوص شخصیت افراد و ویژگی های شخصیتی را با هم به تماشا می نشینیم:
اصطلاحات و جملات رایج مکالمه انگلیسی برای توصیف شخصیت افراد
۱- نسبتاً اجتماعی است.
He‘s quite sociable
۲- نسبتاً گوشه گیر است.
He’s rather unsociable
۳- من مهربان و صمیمی هستم.
I’m kind and friendly
۴- خودم را مهربان و صمیمی می دانم.
I consider myself kind and friendly
۵- او راستگو(درستکار)/ نادرست است.
He’s honest/ dishonest
۶- او آرام/ عصبی است.
He’s calm/nervy
۷- او اجتماعی(زود جوش) / گوشه گیر(دیر جوش) است.
He’s sociable/unsociable
۸- او خوش اخلاق/ بد اخلاق است.
He’s good-tempered/bad-tempered
۹- او صمیمی(خوش برخورد) است/ او چندان صمیمی نیست.
He’s friendly / rather unfriendly
۱۰- او خنده رو/افسرده است.
He’s cheerful / depressed
۱۱- او پر حرف/ کم حرف است.
He’s talkative / quiet
۱۲- او خوش صحبت/ کسل کننده است.
He’s entertaining / boring
۱۳- او خجالتی/پررو است.
He’s shy / cheeky
۱۴- او مودب/ بی ادب است.
He’s polite / impolite
۱۵- او متین(باوقار)# جلف/سطح پایین است.
He’s calm/composed/ self-possessed# cheap/ low-class
۱۶- او مودب/ بی ادب است.
He’s polite/ impolite (rude)
۱۷- او قابل اعتماد/ غیر قابل اعتماد است.
He’s reliable/unreliable
۱۸- او باهوش/ کودن است.
He’s smart (clever, intelligent)/stupid
۱۹- او پر کار/ تنبل است.
He’s hard- working/ lazy
۲۰- او صبور / عجول است.
He’s patient/ impatient
۲۱- او فعال/ کم تحرک است.
He’s active/ inactive
۲۲- او عاطفی/ غیر عاطفی است.
He’s emotional/ unemotional (cool)
۲۳- او آگاه (معقول)/ ناآگاه است.
He’s sensible/ insensible
۲۴- او خوش بین/ بدبین است.
He’s optimistic /pessimistic
۲۵- او شجاع(با شهامت)/ بزدل است.
He’s brave (courageous) / chicken-hearted (a coward)
۲۶- او جدی/ بی خیال است.
He’s serious / easygoing
۲۷- او سخاوتمند/ خسیس است.
He’s generous / mean
۲۸- او صرفه جو/ ولخرج است.
He’s economical / extravagant
۲۹- او با تدبیر/ بی تدبیر است.
He’s tactful / tactless
۳۰- او دارای اعتماد به نفس/ فاقد اعتماد به نفس(متزلزل) است.
He’s self-confident/ insecure
۳۱- او مهربان/ نامهربان است.
He’s kind/ unkind
۳۲- او متواضع/ متکبر است.
He’s down- to-earth (humble)/arrogant
۳۳- او عاقل/ ابله است.
He’s wise/ a fool (foolish)
۳۴- او قاطع/ بی اراده است.
He’s decisive/ indecisive
۳۵- او روشنفکر/امّل است.
He’s intellectual/ fanatic
۳۶- او مسئول/ غیر مسئول است.
He’s responsible/irresponsible
۳۷- او خلاق/ فاقد خلاقیت است.
He’s creative/unimaginative
۳۸- او خود خواه نیست/ خود خواه است.
He’s unselfish/ selfish
۳۹- او آزاد اندیش/ کوته فکر است.
He’s broad-minded/ narrow- minded
۴۰- او با سلیقه/ شلخته است.
He’s tidy(neat)/ messy(untidy)
۴۱- او حس همکاری دارد/ حس همکاری ندارد.
He’s cooperative/uncooperative
۴۲- او با ملاحظه/ بی ملاحظه است.
He’s considerate/inconsiderate
۴۳- او قابل انعطاف/ لجباز است.
He’s flexible/stubborn
۴۴- او یک آقای به تمام معنی است.
He’s a real gentleman
۴۵- او یک خانم به تمام معنی است.
She’s a real lady
۴۶- او با نشاط و پر انرژی است.
He’s lively and energetic
۴۷- او مبتکر و خلاق است.
He’s innovative and creative
۴۸- او متفکر و آزاد اندیش است.
He’s thoughtful and open-minded
۴۹- او خود ساخته و متکی به نفس است.
He’s self- made and independent
۵۰- او با سواد و با مطالعه است.
He’s knowledgeable and well- read
۵۱- او با شخصیت و قابل احترام است.
He’s dignified and respectable
۵۲- او سخاوتمند و مهمان نواز است.
He’s generous and hospitable
۵۳- او سخت کوش و درس خوان است.
He’s hard-working and studious
۵۴- او متظاهر است.
He’s showy (a show-off)
۵۵- او خسیس است.
He’s stingy (a miser)
۵۶- او حسود است.
He’s jealous
۵۷- او دو رو است.
He’s two-faced
۵۸- او حساس است.
He’s sensitive (touchy)
۵۹- او احساساتی است.
He’s sentimental
۶۰- او لوس است.
.He’s spoiled
۶۱- او کنجکاو (فضول) است.
.He’s curious (nosy/nosey)
۶۲- او زود از کوره در می رود.
He’s quick-tempered./he loses his temper quickly
۶۳- همیشه پشت سر(من ) حرف می زند.
He’s always talking behind (my) back
۶۴- او اعتماد به نفس ندارد.
He lacks self-confidence
۶۵- نسبت به انتقاد حساسیت دارد.
He’s rather sensitive to criticism
۶۶- هرگز غیبت نمی کند.
He never backbites
۶۷- همیشه سر به سر دوستانش می گذارد.
He always teases his friends
۶۸- معمولا با دیگران قاطی نمی شود.
He doesn’t usually mix with others
در این بخش به ویژگی های شخصیتی به انگلیسی؛ عبارات و اصطلاحات پرکاربرد در مکالمه می پردازیم. در این جا به عبارت ها، اصطلاحات پرکاربرد و واژگان کاربردی در مکالمه انگلیسی در مورد شخصیت افراد استفاده میشود می پردازیم.
ویژگی های شخصیتی به انگلیسی؛ عبارات و اصطلاحات پرکاربرد در مکالمه
آدم ها با ویژگی های مثبت (People with positive qualities)
در این بخش از مطلب مکالمه انگلیسی درباره شخصیت افراد به ویژگی های مثبت افراد می پردازیم.
۱٫ a live wire (an active, energetic person)
آدم پرتحرک
A: Our boss surprises me. He’s in his fifties but he’s full of pep. He’s always on the go.
B: Yeah. He’s a real live wire.
الف: رئیس مان مایه تعجب من است. پنجاه و چند سال دارد ولی پرانرژی است. همیشه در حال حرکت و فعالیت است. ب: آره، واقعا آدم پرتحرکی است.
۲٫ a big shot (an important person)
آدم کله گنده
A: David has a lot of influence. He has quite a few influential friends everywhere.
B: Yes, he really is a big shot in politics.
الف: دیوید آدم بانفوذی است. همه جا چندین دوست بانفوذ دارد.
ب: بله، واقعا در سیاست آدم کله گنده ایست.
۳٫ a go – getter (an ambitious, energetic person)
آدم بلند پرواز و فعال
A: I like Sally. She’s ambitious and energetic.
B: Yes, she is. she knows what she wants out of life and she’s willing to work hard to get her wish. she’s a real go – getter.
الف: از سالی خوشم می آید. بلند پرواز و فعال است.
ب: بله، همین طور است. او می داند که از زندگی چه می خواهد و آماده است که برای رسیدن به آرزویش سخت کار کند. واقعا آدم بلند پرواز و فعالی است.
۴٫ self – made
خود ساخته (someone who achieved success without other people’s help)
کسی که بدون کمک دیگران موفقیت بدست آورده است.
A: I’ve heard your uncle is a man of means.
B: Yes. He started working when he was 15. He never got help from anyone. Now he’s a successful businessman. He sure is a self – made person.
الف: شنیدم عمویت آدم مایه داری است. ب: بله، او از پانزده سالگی شروع به کار کرد. هیچ وقت از کسی کمک نگرفت. حالا بازرگان موفقی است. واقعا آدم خود ساخته ای است.
۵٫ level – headed (self-composed and sensible)
آدم متین و معقول – آدم منطقی
A: What I like about our teacher is that he keeps calm in difficult situations.
B: Yes, He hardly ever loses his temper. He’s the most level – headed person I know.
الف: خوشم می آید که معلم مان در موقعیت های حساس متانت خودش را حفظ می کند.
ب: بله، او به ندرت از کوره در می رود. او معقول ترین ادمی است که می شناسم.
۶٫ open – minded (having an open outlook)
آزاد اندیش – روشنفکر – بی تعصب
A: Your mother never gets upset when people disagree with her.
B: Yes. She tries to understand everyone. She’s pretty open – minded.
الف: مادرت از اینکه دیگران با او مخالفت می کنند ناراحت نمی شود.
ب: بله. او سعی می کند همه را درک کند. خیلی روشنفکر است.
۷٫ soft – hearted (kind, merciful, generous)
دل رحم – مهربان – رئوف
A: I think our teacher is not as serious as he looks.
B: I agree. In my opinion, He’s pretty soft – hearted underneath that serious appearance.
الف: به نظر من معلم مان آنقدرها هم که به نظر می رسد جدی نیست.
ب: موافقم. به نظر من زیر آن ظاهر جدی، او آدم دل رحمی است.
۸٫ a good mixer
آدم زود جوش و اجتماعی
(a person who easily mixes with people) A: Your brother’s very friendly.
B: Yes. He enjoys people’s company. He’s such a good mixer.
الف: برادرت خیلی خودمانی است. ب: بله. از مصاحبت دیگران لذت می برد. آدم زودجوشی است.
۹٫ good company
آدم جالب و خوش صحبت – آدم خوش مشرب
A: Your grandmother is such an amusing person.
B: Yes. You never get bored when you talk to her. She’s good company.
الف: مادربزرگت خیلی خوش صحبت است.
ب: بله. آدم از صحبت کردن با او خسته نمی شود. آدم خوش مشربی است.
۱۰٫ a high – flier
آدم بلند پرواز
(a person who wants to and is able to become very successful) A: Mary’s a bright girl.
B: You’re right. She has the ability and the ambition to be successful. She’s a high – flier.
الف: مری دختر باهوشی است.
ب: حق با توست. او هم توانایی و هم آرزوی موفق بودن را دارد. دختر بلند پروازی است.
۱۱٫ an early bird (a person who arrives, gets up, etc … early)
آدم سحرخیز یا کسی که همیشه قبل از همه مهمانان می آید.
A: Your friend is always the first person to come to class.
B: And whenever we get together with friends, she’s the first person to arrive. She’s an early bird.
الف: دوستت همیشه اولین کسی است که وارد کلاس می شود. ب: هر وقت هم که با دوستان دور هم جمع می شویم، او قبل از همه می آید. همیشه زودتر از همه می آید.
امیدواریم با مطالعه این مطلب نکات مهم و جملات رایج مکالمه انگلیسی درباره شخصیت افراد را فراگرفته باشید.
آدم ها با ویژگی های منفی (People with negative qualities)
در این بخش از مکالمه انگلیسی درباره شخصیت افراد به ویژگی های منفی افراد می پردازیم.
۱٫ a windbag
وراج – پرچانه
(a talkative, boring person) A: Why don’t you visit Alice anymore?
B: I can’t stand her anymore. She’s a windbag. She talks too much but says nothing important
الف: چرا دیگر به دیدن آلیس نمی روی؟
ب: دیگر تحمل او را ندارم. پرچانه است. خیلی حرف می زند ولی هیچ چیز مهمی برای گفتن ندارد.
۲٫ a wet blanket
آدم حال گیر – دشمن شادی دیگران – آیینه دق
(a person who spoils other people’s fun)
A: Don’t you want to invite Lisa to your birthday party?
B: No. She spoils our fun. She’s a wet blanket.
الف: نمی خواهی لیزا را به جشن تولدت دعوت کنی؟
ب: نه حالمان را می گیرد. آدم حال گیری است.
۳٫ a busybody (a nosy parker)
آدم فضول – کسی که در امور دیگران دخالت می کند.
(a person who interferes in other people’s affairs)
A: Do you want to go to Jon’s house on Saturday?
B: No, I don’t. She’s a busy-body. She keeps asking you questions about your private life
الف: دلت می خواهد روز شنبه به خانه جان بروی؟
ب: نه، دلم نمی خواهد. او فضول است. مرتبا راجع به زندگی خصوصی آدم سوال می کند.
۴٫ a yes-person (a yes-man or a yes-woman)
آدم بله قربان گو
(a person who always agrees with their boss or superior)
A: I can’t stand Joe. He always agrees with the boss.
B: He’s a yes-person. He has no will of his own.
الف: تحمل جو را ندارم. همیشه با رئیس موافقت می کند.
ب: آدم بله قربان گویی است. هیچ اراده ای از خودش ندارد.
۵٫ a pain in the neck
مایه دردسر – مایه ملال خاطر
(an annoying or boring person)
A: I’m sick and tired of Jason.
B: Me, too. Whenever he gets himself into trouble, he asks me for help. He’s a pain in the neck
الف: از جیسون بیزارم.
ب: من هم همینطور. هر وقت دچار مشکل می شود از من کمک می خواهد. او مایه ی دردسر است.
۶٫ a scatterbrain
آدم حواس پرت – گیج
(a person who forgets things or who cannot concentrate)
A: Did Sara pick you up at the airport?
B: No, she never showed up. She’d promised to meet me but she clean forgot. She’s a scatterbrain.
الف: سارا در فرودگاه دنبالت آمد؟
ب: نه هرگز نیامد. قول داده بود می آید دنبالم ولی پاک یادش رفت. آدم گیجی است.
۷٫ a mama’s boy
بچه ننه
A: I heard Tom has decided to join the army.
B: I doubt it. He can’t adapt himself to life in the army. He’s only a mama’s boy.
الف: شنیدم تام تصمیم گرفته وارد ارتش شود.
ب: شک دارم. او نمی تواند خودش را با زندگی در ارتش وفق دهد. او فقط یک بچه ننه است.
۸٫ a pushover
آدم ضعیف و هالو – آدم دهن بین
(a person who is easily persuaded or influenced)
A: Do you think you can persuade Alice to join our company?
B: I don’t think she’ll agree. She’s no pushover.
الف: فکر می کنی بتوانی آلیس را راضی کنی که به شرکت ما ملحق شود؟
ب: گمان نمی کنم قبول کند. او آدم ضعیف و دهن بینی نیست.
۹٫ a troublemaker
دردسر درست کن – آدم مسئله ساز
(a person who often causes trouble)
A: Do you think Robert can be a good friend for me?
B: If I were you, I wouldn’t make friends with him. He’s a troublemaker.
الف: به نظرت رابرت می تواند دوست خوبی برای من باشد؟
ب: اگر به جای تو بودم، با او دوست نمی شدم. دردسر درست کن است.
۱۰٫ a social climber
آدم جویای نام – جویای جاه و مقام
(a person who tried to elevate their social status)
A: Martha comes from a middle class family. B: But she tries to socialize with high class people. She’s a social climber.
الف: خانواده مارتا از طبقه متوسط است.
ب: ولی او سعی می کند با آدم های کلاس بالا معاشرت کند. او جویای جاه و مقام است.
آدم ها با ویژگی های منفی ۲ (People with negative qualities )
۱٫ a slowcoach
آدم کند و تنبل – آدم شل و ول
A: I’m confused. I don’t know what to do.
B: Just get a move on and do something about your problem. Don’t be a slowcoach
گیج شدم. نمی دانم چه کنم. فقط تکان بخور و راجع به مشکلت کاری بکن. شل و تنبل نباش.
۲٫ a gossip
آدم خاله زنک – شایعه پخش کن
(a person who is interested in talking about other people and spreading rumors)
A: Why don’t you want to make friends with pat? She’s so helpful.
B: But she talks behind every body’s back. She’s a gossip.
چرا نمی خواهی با پت دوست شوی؟ او خیلی به همه کمک می کند.
اما پشت سر همه حرف می زند. خاله زنک است.
۳٫ a rolling stone
کسی که از این شاخه به آن شاخه می پرد
(a person who does not stay in one job or place)
A: I’m going to quit my job and move to Texas.
B: But why? You have a great salary and good benefits. Remember that a rolling stone gathers no moss.
قصد دارم کارها را رها کنم و به تکزاس بروم.
ولی چرا؟ تو حقوق عالی و مزایای خوبی داری. یادت باشه که از این شاخه به آن شاخه پریدن عاقبت ندارد.
۴٫ a lazybones
آدم تنبل (a lazy person)
A: My daughter hardly ever helps me with the housework. She’s so lazy.
B: My daughter’s exactly the same. She’s a lazybones, too.
دخترم خیلی به ندرت در کار منزل کمکم می کند. خیلی تنبل است.
دختر من هم عینا همین طور است. او هم تنبل است.
۵٫ a stuffed shirt
آدم عصا قورت داده
(a person with very formal or old-fashioned behavior or ideas)
A: I never enjoy being with Barbara. She’s too formal.
B: Yeah, and she’s too old fashioned. She’s a real stuffed shirt.
هیچ وقت با باربارا به من خوش نمی گذرد. خیلی خشک و رسمی رفتار می کند. و سلیقه اش هم قدیمی است. آدم عصا قورت داده ای است.
۶٫ a bore
آدم کسل کننده (a boring person)
A: Did you enjoy chatting with Ted?
B: No, I didn’t. He’s such a bore. He Bored me to death.
از گپ زدن با تد لذت بردی؟
نه نبردم. آدم کسل کننده ای است. به حد مرگ حوصله ام را سر برد.
۷٫ a snob
آدم افاده ای (کسی که بیش از حد به موقعیت اجتماعی اهمیت می دهد و یا به طبقات پایین تر اجتماعی به دیده تحقیر می نگرد.)
A: I don’t really like Sara. She always brags about her social status.
B: And she looks down on other people. She’s a snob.
راستش از سارا خوشم نمی آید. همیشه راجع به موقعیت اجتماعی اش لاف می زند.
و به دیگران به دیده تحقیر نگاه می کند. آدم افاده ای است.
۸٫ a gatecrasher
مهمان ناخوانده – چترباز (مهمان بدون دعوت)
A: Why is Jane here? She wasn’t invited.
B: She’s in the habit of coming to gatherings without being invited. She’s a gatecrasher.
جین چرا آمده؟ او که دعوت نداشت.
او عادت دارد که بدون دعوت در مهمانی ها شرکت کند. او چترباز است.
۹٫ narrow – minded
کوته فکر – متعصب (having a limited outlook)
A: Does your boss give you a free hand?
B: No. He’s narrow – minded. He doesn’t give me much freedom.
رئیست دست تورا باز می گذارد؟
نه، آدم کوته فکری است. به من آزادی چندانی نمی دهد.
۱۰٫ hard – hearted
بی رحم – سنگدل (merciless, without pity)
A: What’s your new manager like?
B: He’s really hard-hearted. He easily fires his employees.
رئیس جدیدت چطور آدمی است؟
واقعا بی رحم است. به راحتی کارمندانش را اخراج می کند.
۱۱٫ pig – headed
یک دنده – لجباز (stubborn)
A: I tried to persuade Alex that he’s mistaken but it was no use.
B: I know. He never admits his mistakes. He’s so pig-headed.
سعی کردم الکس را قانع کنم که اشتباه می کند ولی فایده ای نداشت.
می دانم. او هیچ وقت اشتباهاتش را قبول نمی کند. خیلی یک دنده است.
۱۲٫ hare – brained
احمقانه – نسنجیده (foolish, thoughtless)
A: David still believes men are superior to women.
B: I don’t know where he gets those hare – brained ideas.
دیوید هنوز معتقد است که مردها برتر از زن ها هستند. نمی دانم این افکار احمقانه را از کجا می آورد.
مکمل یادگیری مکالمه انگلیسی درباره شخصیت افراد
نکته ای که در اینجا حائز اهمیت بسیار است و اغلب توسط زبان آموزان مورد غفلت واقع می شود عناصر مهم در یادگیری و به یادسپاری مطالب مورد مطالعه است. این سه عنصر، تمرین، تکرار و نظم در یادگیری نام دارند. بر کسی پوشیده نیست که اگر این سه عنصر در هنگام مطالعه و یادگیری مورد غفلت زبان آموزان یا هر محصل دیگری قرار گیرد، بی شک تنها عایدی وی، اتلاف زمان و هزینه برای یادگیری است. پس هر مبحثی را که می خواهیم یاد بگیریم باید به این سه عنصر توجه ویژه ای داشته باشیم.
موارد آموخته شده را تمرین کنیم، تمرین هایمان را تکرار کنیم و از همه مهم تر در این دو موضوع نظم و ترتیب داشته باشیم. امیدواریم موارد گفته شده بتواند برای شما زبان آموزان عزیز مفید واقع شده و گامی در جهت بهبود دانش زبانی شما باشد. ما در لینگومن همیشه سعی می کنیم بهترین ها را برای شما به ارمغان بیاوریم.
امیدواریم با مطالعه این مطلب توانسته باشید در مورد مکالمه انگلیسی درباره شخصیت افراد اطلاعات لازم را بدست آورده باشید.
- ✔ساده و قابل فهم برای همه
- ✔دارای زیرنویس انگلیسی
- ✔قابل استفاده برای تمامی سنین
- ✔بدون نیاز به دانش زبانی بالا
- ✔دارای دسته بندی های مختلف
- ✔توضیح به صورت جامع و کامل
سلام. عالی بود این مطلب در مورد مکالمه درباره شخصیت. لطفا از این تیپ مطالب زیاد بذارید. تشکر