انواع جملات شرطی در زبان انگلیسی؛ آموزش کامل + مثال و تمرین

زمان مطالعه: ۳۰ دقیقه
انواع جملات شرطی در زبان انگلیسی؛ آموزش کامل + مثال و تمرین

انواع جملات شرطی در زبان انگلیسی (conditional sentences) به همراه آموزش کامل و مثال و تمرین عنوان این مطلب از وبلاگ لینگومن است. در این مطلب سعی داریم با آموزش کامل مبحث جملات شرطی در انگلیسی انواع آن بپردازیم. و بعد نکات مهم و مثالی از هر کدام را برای تفهیم بهتر مطالب، برای شما عزیزان عنوان می کنیم.

بعد از آموزش این مبحث گرامری، چندین متن همراه با ترجمه فارسی آن قرار دارد که با جملات شرطی آشنا شوید. بعد از خواندن متن، سوالات و تمریناتی همراه با پاسخ وجود دارند که بهتر و سریع تر مطالب و نکات را فرا بگیرید. با ما همراه باشید.

جملات شرطی در زبان انگلیسی و انواع آن

جملات شرطی در زبان انگلیسی سه نوع هستند که عبارت اند از جملات شرطی نوع اول، جملات شرطی نوع دوم و جملات شرطی نوع سوم. هر یک از این سه نوع دارای کاربرد، جایگاه و ساختار خاص خود است. در ادامه به ساختار جملات شرطی می پردازیم.

ساختار جملات شرطی انگلیسی

یک جمله شرطی از دو بند تشکیل می شود؛ بند شرطی یا If Clause یا عبارت شرطی و بند نتیجه یا Main Clause یا عبارت اصلی. ترتیب قرار گرفتن این دو بند به شکل زیر است:

If clause, + Main clause

و يا

Main clause + If clause (بدون کاما)

نوع اول از جملات شرطی واقعیت را بیان می کند (real conditionals) ولی دو نوع دیگر چیزهای غیرواقعی را بیان می کنند (unreal conditionals).

رویدادی‌ که در عبارت اصلی‌ توصیف می‌شود بستگی‌ به شرطی‌ دارد که در عبارت شرطی‌ بیان می شود.

 we will get wet.

If it rains this evening,

عبارت اصلی‌

عبارت شرطی‌

عبارت شرطی‌ می‌تواند در انتهای‌ جمله نیز بیاید، ولی‌ در این صورت علامت ویرگول (,) حذف می‌شود:

 if you press this button.

The door opens

عبارت شرطی‌

عبارت اصلی‌

به طور کلی‌ سه نوع جمله شرطی‌ وجود دارد:

جملات شرطی نوع اول

جملات شرطی نوع دوم

جملات شرطی نوع سوم

جملات شرطی‌ نوع اول (First Conditional)

از جملات شرطی‌ نوع اول برای‌ بیان یک شرط (یا موقعیت) ممکن و یک نتیجه محتمل در آینده استفاده می‌شود. در واقع ما وقتی از این نوع جملات شرطی استفاده می کنیم که بخواهیم در مورد چیز هایی که ممکن است در آینده اتفاق بیفتند صحبت کنیم.

ساختار: if + present simple, … will + infinitive

ifحال سادهwill/won’t

مصدر بدون to

if

I work hard,

I will

pass my exams.

If I find your watch, I will tell you.

اگر ساعت شما را پیدا کنم به شما خواهم گفت.

If we leave now, we‘ll catch the 10.30 train.

اگر حالا حرکت کنیم به قطار ساعت ۱۰:۳۰ می رسیم.

If I see him, I‘ll tell him the news.

اگر او را ببینم خبرها را به او خواهم گفت.

You‘ll get wet if you don’t take an umbrella.

اگر چتر نبری‌ خیس خواهی‌ شد.

If it rains, I won’t go out.

اگر باران ببارد من بیرون نمی روم.

He will be late if the train is delayed.

اگر قطار تاخیر داشته باشد او دیر خواهد کرد.

مثال) If I buy a car, I will go to Mashhad.

اگر من یک ماشین بخرم، به مشهد می روم. (خواهم رفت)

هنوز تصمیم گیری نکرده ایم، بنابراین احتمال دارد که بتوانیم این کار را انجام دهیم.

به جای will می توانید از فعل های کمکی (can – must – may – ought to – needn’t) استفاده کنید.

شما می توانید جواب شرط را به اول جمله بیاورید و در این صورت باید کاما ( , ) را حذف کنید.

مانند)  If you come early, you can watch the film.

اگر شما زود بیایید، (شما) می توانید فیلم را تماشا کنید.

You can watch the film If you come early.

شما می توانید فیلم را تماشا کنید اگر (شما) زود بیایید.

در مکالمات روزمره، اغلب جمله شرط را به تنهایی بکار می بریم.

Are you going to the concert? Yes, if I can get a ticket.

شرطی نوع اول را به شکل های دیگری نیز می توان ساخت:

فعل جمله شرط به زمان حال ساده، فعل جمله جواب شرط به حالت امری:

If you go out, close the windows.

اگر بیرون رفتی، پنجره ها را ببند.

فعل جمله شرط به زمان حال ساده، فعل جمله جواب شرط به زمان حال ساده:

If you mix blue and red, you get purple.

اگر رنگ آبی و قرمز را ترکیب کنید، رنگ بنفش به دست می آورید.

فعل جمله شرط به زمان حال ساده، فعل جمله جواب شرط همراه با فعل کمکی:

If you solve this problem, you can get a bonus.

اگر این مساله را حل کنی، می توانی پاداش بگیری.

جملات شرطی نوع صفر (Zero Conditional Sentences)

*وقتی که می خواهیم در مورد حقایق (facts) صحبت کنیم بر خلاف مثال های قبل دیگر از will استفاده نمی کنیم. به این نوع جملات، جملات شرطی نوع صفر (zero conditional sentences) گفته می شود. به مثال زیر توجه کنید:

ساختار: if + present simple, … present simple

مثال: If you heat ice, it melts.

قطعا هر زمانی که یخ حرارت ببیند ذوب می شود. این یک حقیقت است و همانطور که دیدید در این نوع از جملات شرطی از will استفاه نکردیم.

چند مثال دیگر

we get water if we mix hydrogen and oxygen

ما اگر هیدروژن و اکسیژن را ترکیب کنیم آب بدست می آوریم

If people eat too much food, they get fat

اگر افراد بیش از حد غذا بخورند چاق می شوند.

از جملات شرطی‌ نوع دوم برای‌ بیان یک شرط یا موقعیت غیر واقعی‌ یا غیر ممکن و نتیجه محتمل آن در زمان حال یا آینده استفاده می شود. در واقع در این نوع جملات حال یا آینده ای‌ متفاوت را تصور می‌کنیم.

در واقع از این نوع از جملات شرطی که مربوط به زمان حال می شوند برای چیز هایی که تا حد زیادی غیر ممکن هستند استفاده می کنیم. در این جملات زمان (tense) افعال گذشته است (اگر فعل ما یک فعل بی قاعده باشد از شکل دوم آن یعنی past tense استفاده می کنیم) و در بند نتیجه از would استفاده می کنیم.If I had enough money, I would visit 80 countries.اگر من به اندازه کافی پول داشتم 80 کشور را می دیدم.If I knew his name, I would tell you.اگر اسمش را می دانستم به تو می گفتم.

نکته دیگر در این خصوص این است که اگر ما بخواهیم در موقعیت های رسمی از افعال to be استفاده کنیم باید برای ضمایر مفرد (مثل I, It, he و she) از فعل جمع were استفاده کرد (در انگلیسی عامیانه برای افعال مفرد از was استفاده می شود).

If I were you, I would tell my parents.

اگر من به جای تو بودم به والدینم می گفتم.

If I were living in Tehran, we could meet more often.

اگر در تهران زندگی می کردم، ما خیلی بیشتر همدیگر را می دیدیم.

مصدر بدون to would not (wouldn’t) would (‘d) گذشته سادهif
buy a new car.would (‘d)I had more money, Iif
soon learn English.would (‘d)you lived in England, you.if

چند مثال دیگر:

If he needed any money, I’d lend it to him. (But he doesn’t need it)

  آموزش ساعت به آلمانی + زمان و تاریخ با مکالمه و تمرین

(اگر به پول احتیاج داشت به او قرض می دادم)

If I had more time, I’d help you.

(اگر وقت بیشتری‌ داشتم به شما کمک می کردم)

If I were*a rich man, I’d buy an expensive car.

(اگر ثروتمند بودم یک ماشین گران قیمت می خریدم)

I wouldn’t accept the job (even) if they offered it to me.

(اگر آن کار را به من پیشنهاد می‌کردند هم قبول نمی‌کردم).

جملات شرطی‌ نوع سوم (Third Conditional)
زمان در این نوع از جملات مربوط به گذشته است که برای تصور کردن نتیجه چیزی که در گذشته روی نداده است به کار می رود. در واقع از این نوع جملات شرطی‌ برای‌ تصور گذشته‌ ای‌ غیرممکن استفاده می‌شود. در واقع در این نوع جملات، گوینده آرزوی‌ یک گذشته متفاوت را دارد. (ولی‌ به هر حال گذشته‌ها گذشته!)

If we had taken a taxi, we wouldn’t have missed the train.

اگر تاکسی گرفته بودیم قطار را از دست نمی دادیم (ولی ما تاکسی نگرفتیم و قطار را هم از دست دادیم).

If I had found his address, I would have sent him an invitation.

اگر آدرسش را پیدا می کردم دعوتش می کردم (ولی آدرس او را پیدا نکردم و دعوتش هم نکردم).

این نوع جمله شرطی نیز غیرحقیقی می باشد و مربوط به زمان گذشته است و طبق فرمول زیر ساخته می شود.

فرمول شرطی نوع سوم: If + ماضی بعید، آینده در گذشته کامل

توجه: برای ساختن زمان آینده در گذشته کامل، کافی است که بعد از عبارت would have قسمت سوم فعل را بیاوریم. مانند:

– If he had invited me, I would have gone there.

او اگر مرا دعوت کرده بود، به آنجا می رفتم. (یعنی او مرا دعوت نکرد و من هم به آنجا نرفتم)

–If you had came early, we would have watched the film.

اگر شما زود آمده بودید، ما آن فیلم را تماشا کرده بودیم.

درجملات شرطی نوع سوم، امکان عملی شدن شرط اصلا وجود ندارد زیرا فعل آن مربوط به گذشته است. به این مثال توجه کنید:

If I had known you were in the hospital, I would have gone to see you.

اگر من فهمیده بودم که بیمارستان هستی، به ملاقات تو می آمدم.

شرطی نوع دوم و سوم را باهم مقایسه کنید:

–I’m not hungry. If I were hungry, I would eat something. (now)

گرسنه نیستم. اگر گرسنه بودم، چیزی می خوردم. (زمان حال)

–I wasn’t hungry. If I had been hungry, I would have eaten something. (past)

گرسنه نبودم. اگر گرسنه بودم، چیزی می خوردم. (زمان گذشته)

در جمله شرط هیچگاه از would استفاده نمی کنیم. Would را در جمله جواب شرط بکار می بریم.

– If I had seen you, I would have said hello. (If I would have seen you:

نمی گوییم ( اگر شما را دیده بودم، سلام می کردم.

توجه داشته باشید که ‘d هم می تواند مخفف would باشد، هم مخفف had:

– If I’d seen you, (= I had seen)
– I’d have said hello. (= I would have said)

بعد از wish هم می توانیم ماضی بعید (had done) بیاوریم:

–I wish I’d known that Brian was sick. I would have gone to see him

ساختار جملات شرطی نوع سوم:

if + گذشته کامل + would have + قسمت سوم فعل (p.p.) + ….

به عبارت دیگر:

if + past perfect, …would + have + past participle

چند مثال دیگر از جملات شرطی نوع سوم:

If I’d seen you, I would have said hello.

(اگر تو را دیده بودم، سلام می‌دادم)

If he had driven more carefully, he wouldn’t have been injured.

(اگر با دقت بیشتری‌ رانندگی‌ کرده بود، مجروح نمی‌شد)

If I had known you were in hospital, I would have gone to visit you.

(اگر می‌دانستم در بیمارستان بستری‌ بودید می‌آمدم و شما را ملاقات می‌کردم)

I would have gone to see him if I had known that he was ill.

(اگر می‌دانستم بیمار بود می‌رفتم و به او سر می‌زدم)

چند نکته در مورد جملات شرطی نوع سوم در انگلیسی:
۱- در این نوع جملات می‌توان به جای‌ would از could یا might هم استفاده کرد:

If the weather hadn’t been so bad, we could/might have gone out.

۲- از would فقط می توان در عبارت اصلی‌ استفاده کرد و در عبارت شرطی‌ نباید آن را به کار برد:

If I had seen you, I would have said hello. (not: ‘If I would have seen you’)

انواع جملات شرطی در زبان انگلیسی؛ آموزش کامل + مثال و تمرین
انواع جملات شرطی در زبان انگلیسی؛ آموزش کامل + مثال و تمرین

تمرینات جملات شرطی نوع اول در انگلیسی

متن درک مطلب (Reading) شماره 1 جملات شرطی نوع اول

Everyone Tries to Get Their Own Way

Joanna’s friend April is always trying to trade sandwiches because she hates what her parents give her for lunch. In the cafeteria, April tells joanna, “If you bring a cheese sandwich for lunch tomorrow, I’ll swap lunches with you.” joanna replies, “If you have a tuna sandwich, I’ll trade lunches with you.”

In class, the teacher tells the students, “If you all do your homework tonight, we can leave ten minutes early tomorrow.” jerry leans over to joanna and whispers, “Joanna, if you do my homework for me, I’ll give you five dollars.”

Joanna tells him, “I’ll do your homework if you give me ten dollars.” jerry shakes his head. “Forget it!”
On the bus, all the kids are laughing and yelling. The bus driver yells, “If you kids keep making all that noise, I’m going to stop the bus and make you all walk home!”

At home, joanna’s mom warns her, “Honey, if you don’t take the dog for a walk, you won’t get your allowance this week.” joanna thinks to herself, “If I ever become a mom, I won’t tell my kids what to do!”

ترجمه درک مطلب شماره 1

همه تلاش می کنند که راه خود را پیدا کنند

دوست جوانا، آوریل همیشه سعی می کند، مبادله ساندویچ انجام دهد (غذایش را با ساندویچ دیگران عوض کند.) زیرا او از چیزهایی که پدر و مادرش برای ناهار به او می دهند، متنفر است. در کافه تریا، آوریل به جوانا گفت، ” اگر فردا یک ساندویچ پنیر برای ناهار بیاوری، من ناهارم را با تو عوض خواهم کرد.”

در کلاس، معلم به دانش آموزان گفت: ” اگر همه شما امشب تمام تکلیفتان را انجام دهید، فردا می توانیم ده دقیقه زودتر (کلاس را) ترک کنیم.” جری خم شد و در گوش جوانا گفت (زمزمه کرد): ” جوانا، اگر تکلیف مرا برایم انجام دهی، من به تو ۵ دلار می دهم.” جوانا به او گفت: ” اگر ۱۰ دلار به من بدهی، تکالیفت را انجام می دهم.” جری سرش را تکان داد. ” فراموشش کن!”

در اتوبوس، همه بچه ها در حال خندیدن و جیغ کشیدن هستند. راننده اتوبوس فریاد می زند، ” اگر شما بچه ها به این همه سروصدا کردن ادامه دهید، اتوبوس را متوقف می کنم و مجبورتان می کنم که پیاده به خانه بروید.”
در خانه، مادر جوانا به او هشدار می دهد: ” عزیزم، اگر سگ را برای پیاده روی (بیرون) نبری، این هفته خرجی ات (پول تو جیبی) را دریافت نخواهی کرد .” جوانا با خودش فکر می کند: ” اگر من مادر شوم، به بچه هایم نخواهم گفت که چکار کنند!”

سوالات متن درک مطلب جملات شرطی نوع اول

۱٫ What does April tell joanna?
____________________________________________ .
۲٫ What does April seem to want for lunch tomorrow?
____________________________________________ .
۳٫ If April brings an egg salad sandwich for lunch, will joanna trade lunches with her? Why or why not?
____________________________________________ .
۴٫ If five students in the class don’t do their homework tonight, do you think the teacher will let the class go ten minutes early? Why or why not?
____________________________________________ .
۵٫ Under what circumstances will jerry give joanna five dollars?
____________________________________________ .
۶٫ Will joanna do his homework for five dollars? If not, how much will she do it for?
____________________________________________ .
۷٫ What warning does the bus driver give the children?
____________________________________________ .
۸٫ How does joanna’s mom entice her to walk the dog?
____________________________________________ .
۹٫ According to joanna, if she ever becomes a mom, what will she not do?
____________________________________________ .

پاسخ سئوالات ریدینگ جملات شرطی نوع اول در انگلیسی

۱٫ April tells Joanna, “If you bring a cheese sandwich for lunch tomorrow, I’ll swap lunches with you.”

۲٫ April seems to want a cheese sandwich for lunch tomorrow.

۳٫ If April brings an egg salad sandwich for lunch, Joanna won’t trade lunches with her. She wants a tuna sandwich.

۴٫ Individual answers.

۵٫ Jerry will give Joanna five dollars if she does his homework.

۶٫ No, Joanna will only do his homework for ten dollars.

۷٫ The bus driver warns the kids that if they keep making noise, he will make them all walk home.

۸٫ Joanna’s mom says that if Joanna doesn’t take the dog for a walk, she won’t get her allowance this week.

  گرامر So far و کاربرد آن در زبان انگلیسی + مثال

۹٫ If Joanna ever becomes a mom, she won’t tell her kids what to do.

ریدینگ شماره 2 جملات شرطی نوع اول در انگلیسی

The Wong Family Vacation

The Wong family is working very hard this year. If they work really hard, they will all get to go on vacation. Charles Wong is a real estate agent. If he sells ten more houses than last year, he will have enough money to take the family to the Bahamas.

Irene Wong is an interior designer. If she finds 20 new clients, the family will be able to stay in a five-star resort. Grandma Wong walks to the convenience store every day and buys a lottery ticket. If she wins the jackpot, she will be able to retire in the Bahamas!

The children have promised to be on their best behavior. They will be allowed to go on vacation if they help out around the house. Jimmy hopes to go scuba diving in the Bahamas. If he passes his swimming lessons, his parents will let him go scuba diving.

Dorothy hopes to go golfing. If she mows the lawn, her parents will let her go golfing.

ترجمه متن ریدینگ شماره 2

تعطیلات خانواده وانگ

امسال خانواده وانگ، خیلی سخت در حال کار کردن هستند. اگر آنها خیلی سخت کار کنند، همگی به تعطیلات خواهند رفت. چارلز وانگ، یک مشاور املاک است. اگر او ده خانه بیشتر از سال گذشته بفروشد، برای بردن خانواده اش به باهاما، به اندازه کافی پول خواهد داشت.

ایرنه وانگ یک طراح داخلی است. اگر او ۲۰ مشتری جدید پیدا کند، خانواده اش می تواند در یک هتل پنج ستاره اقامت کند. گرندما (مادربزرگ) وانگ هر روز به مغازه (خواروبار فروشی) می رود و یک بلیط قرعه کشی می خرد. اگر او برنده تمام پول ها شود، می تواند در باهاما بازنشسته شود!

بچه ها برای بهترین رفتارشان قول داده اند. آنها اجازه خواهند داشت به تعطیلات بروند، اگر در کارهای خانه کمک کنند.
جیمی امیدوار است در باهاما به غواصی با دستگاه دمزنی برود. اگر او درس های شنایش را بگذارند، والدینش به او اجازه خواهند داد که به غواصی با دستگاه دمزنی برود.

دوروثی امیدوار است به بازی گلف برود. اگر او چمن زنی کند، والدینش به او اجازه خواهند داد که گلف بازی کند.

سوالات ریدینگ شماره 2 جملات شرطی نوع اول در انگلیسی

۱٫ Why is the Wong family working so hard?
___________________________________________ .
۲٫ What does Charles Wong have to do in order to make enough money to take his family to the Bahamas?
__________________________________________ .
۳٫ What does Irene Wong have to do in order to afford to stay in a five-star resort?
______________________________________ .
۴٫ What does Grandma Wong have to do in order to retire in the Bahamas?
______________________________________ .
۵٫ If Jimmy passes his swimming lessons, what will his parents let him do?
______________________________________ .
۶٫ If Dorothy mows the lawn, what will her parents let her do?
______________________________________ .

پاسخ سوالات ریدینگ شماره 2

۱٫ The Wong family is working so hard so that they will all get to go on vacation.

۲٫ If Charles Wong sells ten more houses than he did last year, he will have enough money to take the family to the Bahamas.

۳٫ If Irene Wong finds 20 new clients, the family can stay in a five-star resort.

۴٫ If Grandma Wong wins the lottery jackpot, she will be able to retire in the Bahamas.

۵٫ If Jimmy passes his swimming lessons,his parents will let him go scuba diving.

۶٫ If Dorothy mows the lawn, her parents will let her go golfing.

درک مطلب شماره 1 جملات شرطی نوع دوم

I Never Want to See You Again

Antonio is waiting for his girlfriend, Serena, so they can go out for dinner. When she arrives an hour late, he is pretty annoyed. Serena comments on Antonio’s bad mood.
“Well, if you weren’t always late, maybe I wouldn’t be in a bad mood,” says Antonio.
“Well, if you gave me better directions, I wouldn’t be late,” snaps Serena.
Then she asks, “Where are we going for dinner?” “We’re going to an Indian restaurant,” Antonio tells her.
“What?” screeches Serena. “You know I hate Indian food … it’s too spicy.”
“I didn’t know that!” yells Antonio, “Anyway, if you weren’t so picky, we could eat at any kind of restaurant.”
“Well, if you listened better, you would know more about me,” cries Serena.
“Well, I’ve already made reservations,” Antonio tells her coldly.
“If you really cared about me, you would cancel those reservations,” says Serena.
“Well, I guess I don’t care about you that much!” yells Antonio.
“Fine! Then I never want to see you again!” screams Serena.
If Serena and Antonio didn’t argue so much, they would still be together.

ترجمه درک مطلب شماره 1 جملات شرطی نوع دوم

هرگز نمی خواهم دوباره ببینمت

آنتونیو منتظر دوست دخترش، سرنا است، که بتوانند برای شام به بیرون بروند. وقتی که او یک ساعت دیر آمد، او (آنتونیو) بسیار دلخور شد. سرنا درباره حال بد آنتونیو نظر می دهد (سواال می پرسد).

آنتونیو می گوید: “خوب، اگر همیشه دیر نیایی، شاید حالم بد نباشد.”

سرنا بی مقدمه می گوید: “خوب، اگر آدرس بهتری به من می دادی، دیر نمی آمدم”. سپس او می پرسد: “برای شام کجا می خواهیم برویم؟”

آنتونیو به او می گوید: “ما به یک رستوران هندی می رویم.”

سرنا جیغ می کشد: “چی؟ تو می دانی که من از غذای هندی متنفرم… بسیار تند است.”

آنتونیو فریاد می زند: “من این را نمی دانستم. به هرحال، اگر خیلی سخت گیر (سخت پسند) نبودی، ما می توانستیم در هر رستورانی غذا بخوریم.”

سرنا گریه می کند: “خوب، اگر بهتر گوش می دادی، بیشتر درمورد من می دانستی.”

آنتونیو با سردی به او می گوید: “خوب، من قبلا رزرو کرده ام.”

سرنا می گوید: “اگر واقعا برایت مهم بودم، آن رزرو را کنسل می کردی.”

آنتونیو فریاد می زند: “خوب، فکر می کنم آنقدرها هم مهم نیستی!

سرنا فریاد می زند: خوبه! پس هرگز نمی خواهم دوباره ببینمت!

اگر سرنا و آنتونیو خیلی بحث نمی کردند، آنها هنوز هم با یکدیگر بودند.

سوالات درک مطلب شماره 1 جملات شرطی نوع دوم

۱٫ According to Antonio, what could Serena do to prevent him from being in a bad mood?
________________________________________________________ .
۲٫ Serena claims that she wouldn’t be late if Antonio …
________________________________________________________ .
۳٫ What is Antonio’s response to Serena’s complaint about the restaurant?
________________________________________________________ .
۴٫ What does Serena say would happen if Antonio listened better?
________________________________________________________ .
۵٫ According to Serena, what would it show if Antonio canceled the reservations?
________________________________________________________ .
۶٫ What would happen if Serena and Antonio didn’t argue so much?
_______________________________________________________ .

پاسخ سوالات درک مطلب شماره 1 جملات شرطی نوع دوم

۱٫ If Serena weren’t always late, Antonio wouldn’t be in a bad mood.

۲٫ Serena wouldn’t be late if Antonio gave her better directions.

۳٫ If Serena weren’t so picky, they could eat at any kind of restaurant.

۴٫ If Antonio listened better, he would know more about Serena.

۵٫ If Antonio canceled the reservations, it would show that Antonio cares about Serena.

۶٫ If Serena and Antonio didn’t argue so much, they would still be together.

درک مطلب شماره 2 جملات شرطی نوع دوم

Low Self-Esteem

Peter doesn’t have much self-confidence. He always doubts himself.

“If I were smarter, I would get good grades. If I were taller, I could be on the basketball team. If I were stronger, I could be on the wrestling team. If I were better looking, I would have a girlfriend. If I were funnier, I’d have more friends.”

One day, some guys in his class asked if he wanted to join their rock band because they knew Peter played guitar. He told them he didn’t have enough time, but really he was thinking, “If only I played guitar better, I could be in a band.”

On his way home, Catherine asked if he wanted to go to the school dance with her. Peter lied, saying he had to work that night. Peter was really thinking to himself, “If only I knew how to dance, I could go with Catherine.” It seems that Peter often avoids trying new things.
If Peter didn’t doubt himself so much, he would have a lot more fun.

ترجمه درک مطلب شماره 2 جملات شرطی نوع دوم

عزت نفس پایین (کم)

پیتر اعتماد به نفس زیادی ندارد. او همیشه به خودش شک دارد.

” اگر من باهوش تر بودم، نمرات خوبی می گرفتم. اگر من قد بلندتر بودم، می توانستم در تیم بسکتبال باشم. اگر من قوی تر بودم، می توانستم در تیم کشتی گیری باشم. اگر خوش قیافه تر بودم، یک دوست دختر داشتم. اگر من بامزه تر بودم، دوستان بیشتری داشتم.

  مکالمه انگلیسی در اداره پست؛ 45 جمله پرکاربرد

یک روز، تعدادی از بچه های کلاس از او درخواست کردند، اگر تمایل داشت به گروه راک آنها بپیوندد، زیرا آنها می دانستند که پیتر گیتار می نوازد. او به آنها گفت که وقت کافی ندارد، اما در واقع او فکر می کرد، ” اگر فقط گیتار را بهتر می نواختم، می توانستم در یک گروه (موسیقی) باشم.”

در مسیر خانه اش، کاترین درخواست کرد، اگر او تمایل داشت، با او به کلاس رقص برود. پیتر دروغ گفت، گفت که آن شب باید کار کند. پیتر در واقع با خودش فکر می کرد، ” اگر فقط می دانستم که چطور برقصم، می توانستم با کاترین بروم.” به نظر می رسد که اغلب پیتر از تلاش برای چیزهای (اتفاق های) جدید اجتناب می کند.
اگر پیتر زیاد به خودش شک نداشت، سرگرمی (خوش گذرانی) های خیلی بیشتری داشت.

سوالات درک مطلب شماره 2 جملات شرطی نوع دوم

۱٫ Does Peter think he is smart?
___________________________________________ .
۲٫ Name three things Peter would change about himself if he could.
___________________________________________ .
۳٫ Why does he want to change these things? (Example: If he were funnier, he would have more friends.)
___________________________________________ .
۴٫ Does Peter believe he could make it onto the wrestling team?
___________________________________________ .
۵٫ What is the real reason Peter doesn’t want to join the rock band? What does he think to himself?
_____________________________________________ .
۶٫ What excuse does Peter give Catherine for not going to the dance?
_____________________________________________ .
۷٫ What is the real reason Peter doesn’t want to go to the dance with Catherine?
_____________________________________________ .
۸٫ If Peter had more confidence …
_____________________________________________ .

پاسخ سوالات درک مطلب شماره 2 جملات شرطی نوع دوم

۱٫ No, Peter doesn’t think he’s smart.

۲٫ If he could change things about himself, he would be taller, stronger, and better looking.

۳٫ If he were taller, he could be on the basketball team. If he were stronger, he could be on the wrestling team. If he were better looking, he would have a girlfriend.

۴٫ No, he doesn’t think he could make the wrestling team.

۵٫ Peter doesn’t want to join the rock band because he doesn’t play guitar well enough. He thinks “If only I played guitar better, I could be in a band.”

۶٫ Peter told Catherine he had to work that night.

۷٫ Peter really didn’t want to go to the dance with Catherine because he doesn’t think he can dance.

۸٫ If Peter had more confidence, he would have a lot more fun.

درک مطلب شماره 1 جملات شرطی نوع سوم

The Hurricane

Fannie’s neighborhood was destroyed by a hurricane. If Fannie had known about the dangers, she would have left the city. If the government had warned the citizens, then many people wouldn’t have been trapped in their houses by floodwaters.

If the government had listened to the warnings of environmentalists, the city could have taken more precautions. If there had been better planning, the damage wouldn’t have been so severe. If Fannie had been warned, she could have gathered emergency supplies of food and water.
If the government had provided buses and transportation, then everyone could have evacuated the area.

ترجمه درک مطلب شماره 1 جملات شرطی نوع سوم

طوفان

محله اطراف (همسایگی) فانی، توسط طوفان نابود شد. اگر فانی در مورد خطرات (طوفان) می دانست، شهر را ترک می کرد. اگر دولت به شهروندان هشدار داده بود، پس بسیاری از مردم توسط سیلاب در خانه هایشان به دام نمی افتادند.
اگر دولت به هشدارهای طرفداران حفظ محیط زیست گوش داده بود، شهر می توانست اقدامات احتیاطی بیشتری انجام دهد.  اگر برنامه ریزی بهتری وجود داشت، آسیب خیلی جدی نبود. اگر به فانی هشدار داده شده بود، او می توانست فرآورده های اضطراری از آب و غذا را جمع آوری می کرد.

اگر دولت، اتوبوس ها و وسیله نقلیه را فراهم کرده بود، پس همه می توانستند منطقه را تخلیه کنند.

سوالات درک مطلب شماره 1 جملات شرطی نوع سوم

۱٫ If Fannie had known about the dangers of the hurricane, what would she have done?
__________________________________________________________________________ .
۲٫ What could have prevented people being trapped in their houses?
_________________________________________________________________________ .
۳٫ If the government had listened to environmentalists, what could have happened differently?
_________________________________________________________________________ .
۴٫ What would have lessened the damage of the hurricane?
_________________________________________________________________________ .
۵٫ Fannie could have gathered emergency supplies if…
_________________________________________________________________________ .
۶٫ What would have allowed everyone to evacuate the area?
_________________________________________________________________________ .

پاسخ سوالات درک مطلب شماره 1 جملات شرطی نوع سوم

۱٫ If Fannie had known about the dangers of the hurricane, she would have left the city.
۲٫ If the government had warned the citizens about the hurricane, people wouldn’t have been trapped in their houses.
۳٫ lfthe government had listened to environmentalists, the city could have taken more precautions.
۴٫ lfthere had been better planning, the damage wouldn’t have been so severe.
۵٫ Fannie could have gathered emergency supplies if she had been warned about the hurricane.
۶٫ lfthe government had provided buses and transportation, then everyone could have evacuated the area.

درک مطلب شماره 2 جملات شرطی نوع سوم

Ryan’s Crazy Class Trip

Ryan woke up late for school today. If Ryan had remembered that today was a class trip, he would have arrived on time. If Ryan hadn’t been late, his classmates wouldn’t have been annoyed at him.
If he had remembered they were visiting a farm, he wouldn’t have worn his best clothes. If he had known they were going horseback riding, he would have worn his cowboy hat. If Ryan hadn’t tried doing cowboy tricks on the horse, he wouldn’t have ended up face-first in the mud.

Also, if he had stayed away from the cows as he was told, he wouldn’t have been chased around by an angry herd.

After lunch, the class went berry-picking. If he had listened to the warning about poisonous berries, Ryan wouldn’t have spent the afternoon in the hospital.
But if Ryan had behaved himself all day, he wouldn’t have had so many funny stories to tell his parents when he got home.

ترجمه درک مطلب شماره 2 جملات شرطی نوع سوم

سفر علمی (کلاسی) دیوانه وار رایان

رایان امروز برای مدرسه دیر بیدار شد. اگر رایان به یاد می آورد که امروز سفر علمی بود، او به موقع می رسید. اگر رایان دیر نکرده بود، همکلاسی هایش بخاطر او اذیت و دلخور نمی شدند.
اگر او به یاد می آورد که آنها یک مزرعه را بازدید می کنند، بهترین لباسش را نمی پوشید. اگر او می دانست که آنها می خواهند به اسب سواری بروند، کلاه کابویی اش را می پوشید. اگر رایان سعی نمی کرد که ترفندهایی را بر روی اسب انجام دهد، در گِل و لجن با صورت زمین نمیخورد.
همچنین، اگر همانطور که به او گفته شده بود دور از گاوها ایستاده بود ، یک گله عصبانی (وحشی) او را دنبال نمیکرد.
بعد از نهار، (اعضای) کلاس به چیدن توت رفت. اگر او به هشدار در مورد توت های سمی گوش کرده بود، رایان بعد از ظهر را در بیمارستان نمی گذراند.
اما اگر رایان تمام روز را درست رفتار کرده بود، وقتی به خانه رسید بسیاری از داستان های جالب زیادی (که برایش اتفاق افتاده بود) نداشت تا برای پدر و مادرش تعریف کند.

سوالات درک مطلب شماره 2 جملات شرطی نوع سوم

۱٫ If Ryan had remembered that today was a class trip, what would he have done?
_________________________________________________________ .
۲٫ Why were his classmates annoyed at him?
____________________________________________________ .
۳٫ If Ryan had remembered they were visiting a farm, what would he have done differently?
____________________________________________________ .
۴٫ Why didn’t Ryan wear his cowboy hat?
____________________________________________________ .
۵٫ How did Ryan end up face-first in the mud?
____________________________________________________ .
۶٫ If Ryan had stayed away from the cows, what wouldn’t have occurred?
_________________________________________________________ .
۷٫ How could Ryan have avoided spending the afternoon in the hospital?
____________________________________________________ .
۸٫ What was the one good thing about all the disasters that happened during the class trip?
_________________________________________________________ .

پاسخ سوالات درک مطلب شماره 2 جملات شرطی نوع سوم

۱٫ If he had remembered that today was a class trip, he would have arrived on time.
۲٫ His classmates were annoyed with him because he was late.
۳٫ If Ryan had remembered they were visiting a farm, he wouldn’t have worn his best clothes.
۴٫ Ryan didn’t wear his cowboy hat because he didn’t know they were going horseback riding.
۵٫ Ryan ended up face-first in the mud because he had tried doing cowboy tricks on the horse.
۶٫ If Ryan had stayed away from the cows, he wouldn’t have been chased by an angry herd.
۷٫ Ryan could have avoided spending the afternoon in the hospital if he had listened to the warning about poisonous berries.
۸٫ One good thing about the disasters is that Ryan now has so many funny stories to tell his parents.

ادامه مطلب