افعال دو کلمه ای انگلیسی با ترجمه فارسی (100+ فعل با مثال)

زمان مطالعه: ۲۰ دقیقه
آموزش گرامر انگلیسی: افعال دو کلمه ای در زبان انگلیسی | Phrasal Verbs in English

افعال دو کلمه ای انگلیسی با ترجمه فارسی را در این مطلب از وبلاگ لینگومن بررسی کنیم. افعال دو کلمه ای در زبان انگلیسی به دو بخش افعال دو کلمه ای جدا شدنی و افعال دو کلمه ای جدا نشدنی تقسیم می شوند. به این گونه فعل ها، افعال مرکب یا افعال چند بخشی (Phrasal Verbs) نیز می گویند. در ادامه بیشتر با این افعال آشنا می شویم.

افعال دو کلمه ای انگلیسی

افعال دو کلمه ای جدا شدنی (inseparable phrasal verbs)

فرمول: فعل + جزء قیدی (یا حرف اضافه)

افعال جداشدنی افعالی هستند که با اضافه شدن یک جزء قیدی معنی فعل اصلی به کلی تغییر می کند. مفعول این افعال اگر اسم باشد می تواند هم بعد از این افعال و هم ما بین این افعال قرار گیرد. مثال:

Put the groceries away, please.

Put away the groceries, please.

اما اگر مفعول این افعال ضمیر (it or them) باشد فقط و فقط باید ما بین این افعال قرار گیرد. مثال:

Take out the trash, please.

Take the trash out, please.

Take it out, please.

Take out it, please.

اگر مفعول به صورت اسم باشد می توانیم آن (اسم) را هم قبل از حرف اضافه به کار ببریم و هم بعد از حرف اضافه، ولی اگر مفعول به صورت ضمیر مفعولی (مثل him, her, the, us…) باشد حتما باید آن را قبل از حرف اضافه بکار ببریم.

مثال:

Please turn the light off

یا Please turn off the light

لطفا چراغ را خاموش کن

همانطور که مشاهده می کنید چون مفعول (the light) به صورت اسم است ما می توانیم آن را هم بعد از حرف اضافه استفاده کنیم و هم قبل از حرف اضافه.

The TV is bothering me, Please turn it off (The TV is bothering me, Please turn off it)

همانطور که می بینید در این مثال ما از یک ضمیر استفاده کردیم و باید آن را فقط قبل از حرف اضافه استفاده کنیم. در این پست ما لیستی کامل از افعال چند قسمتی یا مرکب رایج در انگلیسی را قرار داده ایم. به همراه این افعال معنی فارسی و مثال آنها نیز ارائه شده است.

مهم ترین افعال جدا شدنی زبان انگلیسی

معنیفعل جداشندنی
روشن کردنturn on
خاموش کردنturn off
صدا را زیاد کردنturn up
صدا را کم کردنturn down
پوشیدنput on
درآوردن لباسtake off
برداشتن، بلند کردنpick up
بیدار کردنwake up
تلفن کردنcall up
پیدا کردن لغت در دیکشنریlook up
پس دادنgive back
جدا کردن، باز کردن دستگاهtake apart
فهمیدن، پی بردنfind out
نوشتن، یادداشت کردنwrite down
کنار گذاشتنput aside
بردن، دور کردنtake away

۲) افعال جدا نشدنی در انگلیسی

فرمول:  فعل + حرف اضافه

افعال جدانشدنی افعالی هستند که با اضافه شدن یک حرف اضافه معنی فعل اصلی تغییر نمی کند. هیچ اسم یا ضمیری نمی تواند ما بین این افعال قرار گیرد و باید بعد از حرف اضافه نوشته شود. مثال:

I am waiting for my brother.

I am waiting for him.

I am waiting him for.

در صورتی که افعال چند کلمه ای جزء افعال لازم (intransitive verbs) باشند اسم یا ضمیر همیشه باید بعد از حروف اضافه بیاید. به مثال های زیر توجه کنید:

He fell off the ladder (He fell the ladder off)

او از نردبان سقوط کرد

Hurry up! Get in the car (Hurry up! Get the car in)

عجله کن! سوار ماشین شو

در مثال های بالا به این دلیل که افعال ترکیبی جزء افعال لازم می باشند حروف اضافه (به ترتیب off و in) قبل از اسم به کار رفته اند.

مهم ترین افعال جدانشدنی در زبان انگلیسی

معنیفعل دو کلمه ای
نگاه کردن بهlook at
جستجو کردنlook for
مراقبت کردن ازlook after
حرف زدن باtalk to/with
حرف زدن دربارهtalk about
حرف زدن دربارهspeak about
صحبت کردن باspeak to/with
فکر کردن دربارهthink about/of
منتظر بودنwait for
گوش کردن بهlisten to
تشکیل شدن ازconsist of
تمرکز کردن رویconcentrate on
اصرار کردنinsist on
متکی بودن بهrely on
متکی بودن بهdepend on
دنبال چیزی گشتنsearch for

فیلم آموزشی افعال دو کلمه ای انگلیسی و انواع آن

در فیلم آموزشی زیر به صورت جامع و کامل به افعال دو قسمتی و انواع آن یعنی افعال جدا شدنی و جدا نشدنی پرداخته شده است.

آموزش گرامر انگلیسی: افعال دو کلمه ای در زبان انگلیسی | Phrasal Verbs in English
آموزش گرامر انگلیسی: افعال دو کلمه ای در زبان انگلیسی | Phrasal Verbs in English

اختصارات استفاده شده در فهرست افعال دو کلمه ای انگلیسی:

sb = somebody

sth = something

فهرست افعال دو کلمه ای انگلیسی پرکاربرد در انگلیسی به همراه مثال و ترجمه فارسی

Back up: حمایت کردن

His family kept backing him up even after his failure

خانواده اش حتی بعد از شکستش به حمایت کردن او ادامه دادند

Blow up : منفجر شدن

The car blew up after it hit the train

ماشین بعد از این که به قطار خورد منفجر شد

Blow sth up : (چیزی را) باد کردن

We have to blow 20 balloons up for the birthday party

  مکالمه انگلیسی در عکاسی؛ جملات و اصطلاحات رایج و کاربردی

ما باید 20 بادکنک را برای جشن تولد باد کنیم

Break down : خراب شدن

My car broke down near Manchester

ماشینم نزدیک منچستر خراب شد

Break up: (از همدیگر) جدا شدن

Marry and his boyfriend broke up

ماری و دوستش از همدیگر جدا شدند

Break out: فرار کردن

The prisoner broke out of jail when the guards were asleep

زندانی موقعی که نگهبان ها خواب بودند فرار کرد

Bring sth up: (چیزی را) مطرح کردن

Jack brought up the issue of the financial problems of the company in the meeting

جک مشکلات مالی شرک را در جلسه مطرح کرد

Bring up: بزرگ کردن، تربیت کردن

His uncle brought him up after his parents died

عمویش او را بعد از اینکه والدینش مردند بزرگ کرد

Buckle up: کمربند ایمنی خود را بستن

Don’t forget to buckle up before driving

یادت نره قبل از رانندگی کمربندت را ببندی

Call off: لغو کردن

If it keeps raining, we will call the game off

اگر باران ادامه پیدا کند ما بازی را لغو خواهیم کرد.

Call sb up: (با کسی) تماس گرفتن

As soon as we arrive in London we’ll call you up

به محض اینکه به لندن برسیم باهات تماس می گیریم

Calm down: آرام شدن

You’re too angry. Your need to calm down before you drive

تو بیش از حد عصبانی هستی. قبل از اینکه بخواهی رانندگی کنی باید آرام شوی

Catch up: رسیدن به

however you try, I’ll catch up with you

هر چقدر که تلاش کنی من بهت می رسم

Check in: وارد شدن، ثبت کردن اطلاعات

در فرودگاه حاضر بودن

Passengers are required to check in an hour before the flight.

مسافران باید یک ساعت قبل از پرواز در فرودگاه حاضر باشند.

To get a room in our hotel you should check in first

جهت گرفتن یک اتاق در هتل ما شما ابتدا باید اطلاعات خود را ثبت کنید

Check out: ترک کردن (هتل)

You may check out of the hotel by 3:00 pm

شما باید هتل را تا ساعت 3 بعداظهر ترک کنید.

Cheer up: خوشحال شدن

He cheered up when he heard the news

وقتی او خبر را شنید خوشحال شد

Cheer sb up: (کسی را) خوشحال کردن

He was sad so I held a party to cheer him up

او غمگین بود به همین دلیل من یک مهمانی برگزار کردم که او رو خوشحال کنم

Chip in: کمک کردن

If every person chips in, the country will make progress fast

اگر همه کمک کنند کشور به سرعت پیشرفت خواهد کرد.

Clean up: منظم کردن، تمیز کردن

Stephan, please clean up your room

استفان، لطفا اتاقت را تمیز کن

Come across: به صورت اتفاقی چیزی را پیدا کردن

He came across one of his letters in the his room

او به صورت اتفاقی یکی از نامه هایش را در اتاقش پیدا کرد

Come along: همراه کسی رفتن یا آمدن

We’re going to the movies, why don’t you come along?

ما داریم به سینما می رویم، چرا با ما نمی آیید؟

Count on sb/sth: روی کسی یا چیزی حساب کردن

You should count on your family to help you

برای کمک تو باید روی خانواده ات حساب کنی

Cut back (on sth): کمتر مصرف کردن

In order not to become fat, you should cut back on fast food

برای اینکه چاق نشوید شما باید کمتر غدای حاضری مصرف کنید

Cut off: قطع کردن

My phone was cut off because I hadn’t paid the bill.

به خاطر اینکه قبض تلفن را پرداخت نکرده بودم، تلفنم قطع شد

Deal with sth: در مورد چیزی بودن

His books often deal with different cultures

کتاب هایش اغلب در مورد فرهنگ های مختلف است.

Dress up: لباس رسمی یا شیک پوشیدن

He dressed up for the party

او لباسی شیک برای میهمانی پوشید

Drop out: ترک تحصیل کردن، (از تحصیل) انصراف دادن

Marry dropped out of college because she didn’t have time

ماری چون وقت کافی نداشت از دانشگاه انصراف داد

Fill in/out: پر کردن (فرم)

Please fill in the membership form.

لطفا فرم عضویت را پر کنید

fill in در انگلیسی بریتانیایی استفاده می شود در حالی که fill out در انگلیسی آمریکایی بکار می رود.

Find out: به چیزی پی بردن

I don’t know who called me yesterday, How can I find out?

نمی دونم دیروز چه کسی با من تماس گرفت، چطور می توان به این پی ببرم؟

Get along/on: با هم کنار آمدن

She and her mother can’t get along.

او و مادرش نمی توانند با هم کنار بیایند

Get away with sth: از چیزی قسر در رفتن

Everyone thinks that he was the one who robbed the bank, but it seems that he is going to get away with it.

همه فکر می کنند که او کسی بود که به بانک دستبرد زد، ولی به نظر می رسه که داره ازش قسر در میره

Get back: برگشتن

We got back from our trip yesterday

ما دیروز از سفرمون برگشتیم

Get up: از تخت خواب برخاستن یا بیرون آمدن

He usually gets up late.

او معمولا دیر از تخت خواب بیرون می آید

Grow up: بزرگ شدن

Alex wants to be a pilot when he grows up

الکس وقتی بزرگ شد می خواهد خلبان شود

Hang up = Ring off: (مکالمه تلفنی) قطع کردن

He didn’t say goodbye and hung up the phone on me

او بدون اینکه خداحافظی کند تلفن را روی من قطع کرد

Hold on: صبر کردن

  اسم درس ها به انگلیسی، آلمانی، فرانسه، روسی، کره ای، ژاپنی و اسپانیایی

Please hold on while we deposit the money into your account

لطفا تا موقعی که ما داریم پول را به حساب شما واریز می کنیم صبر کنید.

Let sb down: کسی را نا امید کردن

We must win this game, let’s not let our fans down this time

ما باید این بازی را ببریم، بیاین این بار هوادارانمان را نا امید نکنیم

Look after: مراقبت کردن

Jennifer has to look after her little brother

جنیفر مجبور است از برادر کوچکش مراقبت کند

Look into: بررسی کردن

We are looking into buying a new house

ما داریم برسی می کنیم که یک خانه جدید بخریم

look out: مراقب بودن

We were told to look out for a tall man in the village

به ما گفتند که مراقب یک مرد بلند قد در روستا باشیم

Pass away: فوت کردن

Her friend passed away a week ago after a long illness

دوستش یک هفته پیش بعد از یک بیماری طولانی فوت کرد

Pass out: از حال رفتن

The old woman, after hearing the bad news, passes out

پیرزن بعد از شنیدن خبر بد از حال رفت

Pick up: یاد گرفتن

A:What language do you like to pick up?

B: I like to pick up German.

شخص اول:چه زبانی را دوست داری یاد بگیری؟

شخص دوم: دوست دارم زبان آلمانی یاد بگیرم

Pull out (وسایل نقلیه) حرکت کردن

The taxi pulled out ten minutes ago

تاکسی ده دقیقه پیش حرکت کرد

Put off به تعویق انداختن، عقب انداختن

We are going to put off the game because it still keeps raining

ما به دلیل این باران همچنان در حال باریدن است قصد داریم بازی را به تعویق بندازیم

Put sb off: کسی را پیاده کردن

Could you put me off here, please?

لطفا مرا اینجا پیاده کنید.

Put out (آتش، سیگار، شمع…) خاموش کردن

Firefighters managed to put the fire out

آتش نشان ها موفق شدند آتش را خاموش کنند

Put up with: تحمل کردن

It is hard for him to put up with children.

این برای او سخت است که بچه ها را تحمل کند

Ring off = Hang off: (مکالمه تلفنی) قطع کردن

He rang off before I reply.

او قبل از اینکه من جواب بدهم تلفن را قطع کرد

Run into به طور تصادفی کسی را ملاقات کردن

I ran into my uncle yesterday

دیروز عمویم را به صورت تصادفی دیدم.

Run away: فرار کردن

A teenager ran away from home and has been missing for a week.

نوجوانی از خانه اش فرار کرده است و یک هفته است که ناپدید شده است.

Run out: تمام کردن

We’ve run out of Cheese, I’m going to buy some.

ما پنیر تمام کردیم، دارم میرم مقداری پنیر بخرم

Show off: پز دادن

She only bought that expensive car to show off.

او اون ماشین گران قیمت را خرید که فقط پز بده.

Switch off: خاموش کردن (چراغ یا یک ماشین)

I have to switch the light off to sleep.

من برای اینکه بخوابم باید چراغ را خاموش کنم

Switch on: روشن کردن (چراغ یا یک ماشین)

How do you switch this laundry machine on?

این ماشین لباس شویی را چطور روشن می کنی؟

Take after sb: به کسی رفتن

Mike takes after his grandfather. Both of them are tall

مایک به پدربزرگش رفته.

هر دو شون بلند قد هستند

Take off: (هواپیما) از زمین بلند شدن

The plane takes off within fifteen minutes

هواپیما در ظرف 15 دقیقه از زمین بلند خواهد کرد

Think back: به یاد آوردن

When I think back on ten years ago, I wish I had studied harder.

وقتی ده سال قبل را به یاد میارم آرزو می کنم بیشتر درس می خوندم

Think over: چیزی را در نظر گرفتن

Before I make my final decision, I’ll have to think the job offer over.

قبل از اینکه تصمیم نهایی ام را بگیرم باید پیشنهاد کار را در نظر بگیرم.

Turn sth down : (درخواست یا پیشنهاد) رد کردن یا نپذیرفتن، صدای چیزی را کم کردن

The bank turn the company down for a loan

بانک درخواست شرکت برای وام را رد کرد

Please turn the TV down while my friends are here

لطفا تا زمانی که دوستام اینجا هستد صدای تلوزیون رو کم کن

Turn off خاموش کردن (لامپ یا یک ماشین)

Let’s turn the TV off, everybody is asleep

بیا تلوزیون رو خاموش کنیم، همه خوابن

Get back at sb تلافی کردن، (از کسی) انتقام گرفتن

I think he is going to get back at you for accusing him of lying

فکر می کنم او به خاطر اینکه بهش تهمت دروغ زدی میخواد تلافی کنه

Turn on: روشن کردن (لامپ یا یک ماشین)

It’s time to turn the lights on, the weather is getting dark

وقتش که چراغ ها رو روشن کنیم، هوا داره تاریک میشه

Turn up صدای چیزی را زیاد کردن

Please turn this music up, I like it

لطفا صدای این موسیقی را زیاد کن، دوسش دارم

Wake up: بیدار شدن

I’ll will have to wake up at 6:00 am tomorrow

فردا من باید ساعت شش صبح بیدار بشم

Get together : دور هم جمع شدن

They’re gonna get together on Friday and play soccer

اونا میخوان جمعه دور هم جمع بشن و فوتبال بازی کنند

Warm up : گرم کردن (قبل از ورزش)

They warmed up before playing volleyball

آنها قبل از والیبال بازی کردن خودشان را گرم کردند

Work out: ورزش کردن، تمرین کردن

I work out in the gym twice a week

من هفته ای دو بار در باشگاه تمرین می کنم

  بیان آرزو در زبان انگلیسی با 2 عبارت If only و I wish

برای نمونه دسته ای از افعال دو بخشی یا همان phrasal verb در زیر آمده است. لیستی که در پایین آمده است گروهی از افعال مرکب را به همراه توضیح آن در بر می گیرد. به خاطر داشته باشید که انگلیسی زبانان در زبان محاوره ای بیشتر از افعال مرکب استفاده می کنند و افعال تک بخشی (مانند “investigate” به جای “look into” را در متن های نوشتاری مورد استفاده قرار می دهند.

به خاطر داشته باشید که افعال دو کلمه ای انگلیسی ستاره دار (*) جدا نشدنی هستند و حرف اضافه بلافاصله باید پس از بخش اصلی فعل قرار گیرد. به عنوان مثال: I called on Dan درست است نه !I called Dan on. افعالی که ستاره دار نیستند افعال جداشدنی هستند که در آنها حروف اضافه یا بلافاصله پس از فعل قرار می گیرد یا پس از مفعول جمله، به عنوان مثال: I brought the children up یا I brought up the children هر دو درست هستند.

نکته مهم به خاطر داشته باشید که در مورد افعال جداشدنی چنانچه مفعول جمله یک حرف اضافه باشد باید در بین بخش اصلی فعل و حرف اضافه قرار گیرد (I brought them up درست است نه I brought up them).

Ask out دعوت از یک خانم یا آقا برای قرار ملاقات

Bring about: موجب شدن

Bring up: 1 تربیت بچه ها ۲- مطرح کردن یک موضوع

Call back جواب تماس تلفنی کسی را دادن

Call in دعوت برای حضور در یک محل رسمی برای امری خاص

Call off لغو کردن

Call on* ۱-ملاقات کردن ۲-در کلاس درس از شاگرد سؤال پرسیدن

Call up تماس تلفنی برقرار کردن

Catch up (with)* به سطح کسی رسیدن

Check in* در هتل ثبت اطلاعات کردن

Check into* تحقیق کردن

Check out ۱- از کتابخانه کتاب گرفتن ۲- تحقیق کردن

Cheer up شاد کردن یا بخشیدن حسی خوب به کسی یا گروهی از افراد

Clean up تمیز و مرتب کردن

Come across* یافتن شانس انجام کاری

Cross out خط زدن

Cut out کار آزار دهنده ای را متوقف کردن

Do over تکرار کردن

Drop by* سرزدن

Drop in (on)* سرزدن

Drop off چیزی یا کسی را در محلی گذاشتن

Drop out (of)* ترک درس و مدرسه کردن

Figure out یافتن پاسخ منطقی برای یک سؤال یا مسئله

Fill out فرمی را تکمیل کردن

Find out پی بردن به اطلاعات

Get along (with)* یک رابطه خوب داشتن

Get back (from) ۱- از جایی برگشتن ۲- دوباره دریافت کردن

Get in, get into* ۱- داخل ماشین شدن ۲- وارد شده یا رسیدن به یک محل

Get off* از یک وسیله نقلیه خارج شدن یا پیاده شدن

Get on* ورود به یک وسیله نقلیه

Get out of* ۱- از یک وسیله نقلیه خارج شدن ۲- از یک عمل ناخوشایند جلوگیری کردن

Get over* بهبود یافتن از بیماری

Get through* خاتمه دادن

Get up* از روی تخت یا صندلی بلند شدن

Give back چیزی را به کسی بازگرداندن

Give up انجام کاری را متوقف کردن

Go over* مرور یا کنترل کردن

Grow up* رشد سنی کردن و به بلوغ رسیدن

Hand in تکلیف درسی را تحویل استاد دادن

Hang up ۱- یک مکالمه تلفنی را قطع کردن ۲- لباسی را آویزان کردن

Have on پوشیدن

Keep out (of) وارد نشدن

Keep up (with)* در یک موقعیت یا سطح ماندن

Kick out (of) کسی را وادار به ترک محلی کردن

Look after* مراقبت کردن

Look into* تحقیق کردن

Look out (for)* مراقب بودن

Look over مرور یا کنترل کردن

Look up در یک کتاب مرجع به دنبال اطلاعات گشتن

M Make up ۱- ساختن ۲- کار قدیم را انجام دادن

N Name after اسم کسی را برای بچه انتخاب کردن

Pass away* مردن

Pass out ۱- توزیع کردن ۲- بیهوش شدن

Pick out انتخاب کردن

Pick up ۱- کسی را از محلی برداشتن ۲- دست کسی را گرفتن

Point out توجه کسی را جلب کردن

Put away چیزی را در جایی خاص به کناری گذاشتن

Put back به موقعیت قبلی باز گشتن

Put off به تعویق انداختن

Put on پوشیدن

Put out سیگار یا آتش را خاموش کردن

Put up with* تاب آوردن، تحمل کردن

Run into اتفاقی با کسی برخوردن

Run across اتفاقی یافتن

Run out (of) تمام شدن مایحتاج

Show up* ظاهر شدن و مطرح شدن

Shut off یک ماشین، وسیله یا لامپ را از کار نگاه داشتن

Take after* به یاد آوردن

Take off ۱- در آودن لباس ۲- به مسافرت رفتن ۳- (هواپیما) بلند شدن از زمین

Take out ۱- کسی رابیرون بردن ۲- حذف کردن

Take over کنترل چیزی را بدست گرفتن

Take up یک فعالیت جدید را شروع کردن

Tear down خراب کردن و با خاک یکسان کردن

Tear up به اجزاء کوچکتر تقسیم کردن

Think over در نظر گرفتن

Throw away دور ریختن و خلاص شدن

Throw out دور ریختن

Throw up استفراغ کردن

Try on پرو کردن لباس

Turn down درجه چیزی را کم کردن

Turn in ۱- تحویل پروژه درسی ۲- به رختخواب رفتن

Turn off خاموش کردن یک ماشین یا لامپ

Turn on روشن کردن ماشین یا لامپ

Turn out چراغ را خاموش کردن

Turn up تشدید کردن، زیاد کردن

امیدوارم از مطلب بالا لذت برده باشین و افعال دو کلمه ای زبان انگلیسی رو با انواعش یاد گرفته باشین. و اما برای یادگیری بیشتر گرامر زبان انگلیسی پیشنهاد می کنم فیلم آموزش جامع گرامر زبان انگلیسی | English Grammar with Rebekah Hendershot رو فراموش نکنین.

و اما نکته ای که در اینجا حائز اهمیت بسیاره و اغلب زبان آموزا ازش غافل می شن، عناصر مهم در یادگیری و به یادسپاری مطالب مورد مطالعه هست. این سه عنصر، تمرین، تکرار و نظم در یادگیری هستن. بر کسی پوشیده نیست که اگر این سه عنصر در هنگام مطالعه و یادگیری مورد غفلت زبان آموز یا در کل محصل ها قرار بگیره، بی شک تنها عایدیش، اتلاف زمان و هزینه برای یادگیری هست. پس هر مبحثی رو که می خوایم یاد بگیریم باید به این سه عنصر توجه ویژه ای داشته باشیم.

موارد آموخته شده رو تمرین کنیم، تمرین هامونو تکرار کنیم و از همه مهم تر در این دو موضوع نظم

و ترتیب داشته باشیم. امیدوارم موارد گفته شده بتونه برای شما زبان آموزای عزیز مفید واقع شده و گامی در جهت بهبود دانش زبانی شما باشه. ما در لینگومن همیشه سعی می کنیم بهترین ها را برای شما به ارمغان بیاوریم.

ادامه مطلب