افعال دو کلمه ای انگلیسی با ترجمه فارسی را در این مطلب از وبلاگ لینگومن بررسی کنیم. افعال دو کلمه ای در زبان انگلیسی به دو بخش افعال دو کلمه ای جدا شدنی و افعال دو کلمه ای جدا نشدنی تقسیم می شوند. به این گونه فعل ها، افعال مرکب یا افعال چند بخشی (Phrasal Verbs) نیز می گویند. در ادامه بیشتر با این افعال آشنا می شویم.
افعال دو کلمه ای انگلیسی
افعال دو کلمه ای جدا شدنی (inseparable phrasal verbs)
فرمول: فعل + جزء قیدی (یا حرف اضافه)
افعال جداشدنی افعالی هستند که با اضافه شدن یک جزء قیدی معنی فعل اصلی به کلی تغییر می کند. مفعول این افعال اگر اسم باشد می تواند هم بعد از این افعال و هم ما بین این افعال قرار گیرد. مثال:
Put the groceries away, please.
Put away the groceries, please.
اما اگر مفعول این افعال ضمیر (it or them) باشد فقط و فقط باید ما بین این افعال قرار گیرد. مثال:
Take out the trash, please.
Take the trash out, please.
Take it out, please.
Take out it, please.
اگر مفعول به صورت اسم باشد می توانیم آن (اسم) را هم قبل از حرف اضافه به کار ببریم و هم بعد از حرف اضافه، ولی اگر مفعول به صورت ضمیر مفعولی (مثل him, her, the, us…) باشد حتما باید آن را قبل از حرف اضافه بکار ببریم.
مثال:
Please turn the light off
یا Please turn off the light
لطفا چراغ را خاموش کن
همانطور که مشاهده می کنید چون مفعول (the light) به صورت اسم است ما می توانیم آن را هم بعد از حرف اضافه استفاده کنیم و هم قبل از حرف اضافه.
The TV is bothering me, Please turn it off (The TV is bothering me, Please turn off it)
همانطور که می بینید در این مثال ما از یک ضمیر استفاده کردیم و باید آن را فقط قبل از حرف اضافه استفاده کنیم. در این پست ما لیستی کامل از افعال چند قسمتی یا مرکب رایج در انگلیسی را قرار داده ایم. به همراه این افعال معنی فارسی و مثال آنها نیز ارائه شده است.
مهم ترین افعال جدا شدنی زبان انگلیسی
معنی | فعل جداشندنی |
روشن کردن | turn on |
خاموش کردن | turn off |
صدا را زیاد کردن | turn up |
صدا را کم کردن | turn down |
پوشیدن | put on |
درآوردن لباس | take off |
برداشتن، بلند کردن | pick up |
بیدار کردن | wake up |
تلفن کردن | call up |
پیدا کردن لغت در دیکشنری | look up |
پس دادن | give back |
جدا کردن، باز کردن دستگاه | take apart |
فهمیدن، پی بردن | find out |
نوشتن، یادداشت کردن | write down |
کنار گذاشتن | put aside |
بردن، دور کردن | take away |
۲) افعال جدا نشدنی در انگلیسی
فرمول: فعل + حرف اضافه
افعال جدانشدنی افعالی هستند که با اضافه شدن یک حرف اضافه معنی فعل اصلی تغییر نمی کند. هیچ اسم یا ضمیری نمی تواند ما بین این افعال قرار گیرد و باید بعد از حرف اضافه نوشته شود. مثال:
I am waiting for my brother.
I am waiting for him.
I am waiting him for.
در صورتی که افعال چند کلمه ای جزء افعال لازم (intransitive verbs) باشند اسم یا ضمیر همیشه باید بعد از حروف اضافه بیاید. به مثال های زیر توجه کنید:
He fell off the ladder (He fell the ladder off)
او از نردبان سقوط کرد
Hurry up! Get in the car (Hurry up! Get the car in)
عجله کن! سوار ماشین شو
در مثال های بالا به این دلیل که افعال ترکیبی جزء افعال لازم می باشند حروف اضافه (به ترتیب off و in) قبل از اسم به کار رفته اند.
مهم ترین افعال جدانشدنی در زبان انگلیسی
معنی | فعل دو کلمه ای |
نگاه کردن به | look at |
جستجو کردن | look for |
مراقبت کردن از | look after |
حرف زدن با | talk to/with |
حرف زدن درباره | talk about |
حرف زدن درباره | speak about |
صحبت کردن با | speak to/with |
فکر کردن درباره | think about/of |
منتظر بودن | wait for |
گوش کردن به | listen to |
تشکیل شدن از | consist of |
تمرکز کردن روی | concentrate on |
اصرار کردن | insist on |
متکی بودن به | rely on |
متکی بودن به | depend on |
دنبال چیزی گشتن | search for |
فیلم آموزشی افعال دو کلمه ای انگلیسی و انواع آن
در فیلم آموزشی زیر به صورت جامع و کامل به افعال دو قسمتی و انواع آن یعنی افعال جدا شدنی و جدا نشدنی پرداخته شده است.
اختصارات استفاده شده در فهرست افعال دو کلمه ای انگلیسی:
sb = somebody
sth = something
فهرست افعال دو کلمه ای انگلیسی پرکاربرد در انگلیسی به همراه مثال و ترجمه فارسی
Back up: حمایت کردن
His family kept backing him up even after his failure
خانواده اش حتی بعد از شکستش به حمایت کردن او ادامه دادند
Blow up : منفجر شدن
The car blew up after it hit the train
ماشین بعد از این که به قطار خورد منفجر شد
Blow sth up : (چیزی را) باد کردن
We have to blow 20 balloons up for the birthday party
ما باید 20 بادکنک را برای جشن تولد باد کنیم
Break down : خراب شدن
My car broke down near Manchester
ماشینم نزدیک منچستر خراب شد
Break up: (از همدیگر) جدا شدن
Marry and his boyfriend broke up
ماری و دوستش از همدیگر جدا شدند
Break out: فرار کردن
The prisoner broke out of jail when the guards were asleep
زندانی موقعی که نگهبان ها خواب بودند فرار کرد
Bring sth up: (چیزی را) مطرح کردن
Jack brought up the issue of the financial problems of the company in the meeting
جک مشکلات مالی شرک را در جلسه مطرح کرد
Bring up: بزرگ کردن، تربیت کردن
His uncle brought him up after his parents died
عمویش او را بعد از اینکه والدینش مردند بزرگ کرد
Buckle up: کمربند ایمنی خود را بستن
Don’t forget to buckle up before driving
یادت نره قبل از رانندگی کمربندت را ببندی
Call off: لغو کردن
If it keeps raining, we will call the game off
اگر باران ادامه پیدا کند ما بازی را لغو خواهیم کرد.
Call sb up: (با کسی) تماس گرفتن
As soon as we arrive in London we’ll call you up
به محض اینکه به لندن برسیم باهات تماس می گیریم
Calm down: آرام شدن
You’re too angry. Your need to calm down before you drive
تو بیش از حد عصبانی هستی. قبل از اینکه بخواهی رانندگی کنی باید آرام شوی
Catch up: رسیدن به
however you try, I’ll catch up with you
هر چقدر که تلاش کنی من بهت می رسم
Check in: وارد شدن، ثبت کردن اطلاعات
در فرودگاه حاضر بودن
Passengers are required to check in an hour before the flight.
مسافران باید یک ساعت قبل از پرواز در فرودگاه حاضر باشند.
To get a room in our hotel you should check in first
جهت گرفتن یک اتاق در هتل ما شما ابتدا باید اطلاعات خود را ثبت کنید
Check out: ترک کردن (هتل)
You may check out of the hotel by 3:00 pm
شما باید هتل را تا ساعت 3 بعداظهر ترک کنید.
Cheer up: خوشحال شدن
He cheered up when he heard the news
وقتی او خبر را شنید خوشحال شد
Cheer sb up: (کسی را) خوشحال کردن
He was sad so I held a party to cheer him up
او غمگین بود به همین دلیل من یک مهمانی برگزار کردم که او رو خوشحال کنم
Chip in: کمک کردن
If every person chips in, the country will make progress fast
اگر همه کمک کنند کشور به سرعت پیشرفت خواهد کرد.
Clean up: منظم کردن، تمیز کردن
Stephan, please clean up your room
استفان، لطفا اتاقت را تمیز کن
Come across: به صورت اتفاقی چیزی را پیدا کردن
He came across one of his letters in the his room
او به صورت اتفاقی یکی از نامه هایش را در اتاقش پیدا کرد
Come along: همراه کسی رفتن یا آمدن
We’re going to the movies, why don’t you come along?
ما داریم به سینما می رویم، چرا با ما نمی آیید؟
Count on sb/sth: روی کسی یا چیزی حساب کردن
You should count on your family to help you
برای کمک تو باید روی خانواده ات حساب کنی
Cut back (on sth): کمتر مصرف کردن
In order not to become fat, you should cut back on fast food
برای اینکه چاق نشوید شما باید کمتر غدای حاضری مصرف کنید
Cut off: قطع کردن
My phone was cut off because I hadn’t paid the bill.
به خاطر اینکه قبض تلفن را پرداخت نکرده بودم، تلفنم قطع شد
Deal with sth: در مورد چیزی بودن
His books often deal with different cultures
کتاب هایش اغلب در مورد فرهنگ های مختلف است.
Dress up: لباس رسمی یا شیک پوشیدن
He dressed up for the party
او لباسی شیک برای میهمانی پوشید
Drop out: ترک تحصیل کردن، (از تحصیل) انصراف دادن
Marry dropped out of college because she didn’t have time
ماری چون وقت کافی نداشت از دانشگاه انصراف داد
Fill in/out: پر کردن (فرم)
Please fill in the membership form.
لطفا فرم عضویت را پر کنید
fill in در انگلیسی بریتانیایی استفاده می شود در حالی که fill out در انگلیسی آمریکایی بکار می رود.
Find out: به چیزی پی بردن
I don’t know who called me yesterday, How can I find out?
نمی دونم دیروز چه کسی با من تماس گرفت، چطور می توان به این پی ببرم؟
Get along/on: با هم کنار آمدن
She and her mother can’t get along.
او و مادرش نمی توانند با هم کنار بیایند
Get away with sth: از چیزی قسر در رفتن
Everyone thinks that he was the one who robbed the bank, but it seems that he is going to get away with it.
همه فکر می کنند که او کسی بود که به بانک دستبرد زد، ولی به نظر می رسه که داره ازش قسر در میره
Get back: برگشتن
We got back from our trip yesterday
ما دیروز از سفرمون برگشتیم
Get up: از تخت خواب برخاستن یا بیرون آمدن
He usually gets up late.
او معمولا دیر از تخت خواب بیرون می آید
Grow up: بزرگ شدن
Alex wants to be a pilot when he grows up
الکس وقتی بزرگ شد می خواهد خلبان شود
Hang up = Ring off: (مکالمه تلفنی) قطع کردن
He didn’t say goodbye and hung up the phone on me
او بدون اینکه خداحافظی کند تلفن را روی من قطع کرد
Hold on: صبر کردن
Please hold on while we deposit the money into your account
لطفا تا موقعی که ما داریم پول را به حساب شما واریز می کنیم صبر کنید.
Let sb down: کسی را نا امید کردن
We must win this game, let’s not let our fans down this time
ما باید این بازی را ببریم، بیاین این بار هوادارانمان را نا امید نکنیم
Look after: مراقبت کردن
Jennifer has to look after her little brother
جنیفر مجبور است از برادر کوچکش مراقبت کند
Look into: بررسی کردن
We are looking into buying a new house
ما داریم برسی می کنیم که یک خانه جدید بخریم
look out: مراقب بودن
We were told to look out for a tall man in the village
به ما گفتند که مراقب یک مرد بلند قد در روستا باشیم
Pass away: فوت کردن
Her friend passed away a week ago after a long illness
دوستش یک هفته پیش بعد از یک بیماری طولانی فوت کرد
Pass out: از حال رفتن
The old woman, after hearing the bad news, passes out
پیرزن بعد از شنیدن خبر بد از حال رفت
Pick up: یاد گرفتن
A:What language do you like to pick up?
B: I like to pick up German.
شخص اول:چه زبانی را دوست داری یاد بگیری؟
شخص دوم: دوست دارم زبان آلمانی یاد بگیرم
Pull out (وسایل نقلیه) حرکت کردن
The taxi pulled out ten minutes ago
تاکسی ده دقیقه پیش حرکت کرد
Put off به تعویق انداختن، عقب انداختن
We are going to put off the game because it still keeps raining
ما به دلیل این باران همچنان در حال باریدن است قصد داریم بازی را به تعویق بندازیم
Put sb off: کسی را پیاده کردن
Could you put me off here, please?
لطفا مرا اینجا پیاده کنید.
Put out (آتش، سیگار، شمع…) خاموش کردن
Firefighters managed to put the fire out
آتش نشان ها موفق شدند آتش را خاموش کنند
Put up with: تحمل کردن
It is hard for him to put up with children.
این برای او سخت است که بچه ها را تحمل کند
Ring off = Hang off: (مکالمه تلفنی) قطع کردن
He rang off before I reply.
او قبل از اینکه من جواب بدهم تلفن را قطع کرد
Run into به طور تصادفی کسی را ملاقات کردن
I ran into my uncle yesterday
دیروز عمویم را به صورت تصادفی دیدم.
Run away: فرار کردن
A teenager ran away from home and has been missing for a week.
نوجوانی از خانه اش فرار کرده است و یک هفته است که ناپدید شده است.
Run out: تمام کردن
We’ve run out of Cheese, I’m going to buy some.
ما پنیر تمام کردیم، دارم میرم مقداری پنیر بخرم
Show off: پز دادن
She only bought that expensive car to show off.
او اون ماشین گران قیمت را خرید که فقط پز بده.
Switch off: خاموش کردن (چراغ یا یک ماشین)
I have to switch the light off to sleep.
من برای اینکه بخوابم باید چراغ را خاموش کنم
Switch on: روشن کردن (چراغ یا یک ماشین)
How do you switch this laundry machine on?
این ماشین لباس شویی را چطور روشن می کنی؟
Take after sb: به کسی رفتن
Mike takes after his grandfather. Both of them are tall
مایک به پدربزرگش رفته.
هر دو شون بلند قد هستند
Take off: (هواپیما) از زمین بلند شدن
The plane takes off within fifteen minutes
هواپیما در ظرف 15 دقیقه از زمین بلند خواهد کرد
Think back: به یاد آوردن
When I think back on ten years ago, I wish I had studied harder.
وقتی ده سال قبل را به یاد میارم آرزو می کنم بیشتر درس می خوندم
Think over: چیزی را در نظر گرفتن
Before I make my final decision, I’ll have to think the job offer over.
قبل از اینکه تصمیم نهایی ام را بگیرم باید پیشنهاد کار را در نظر بگیرم.
Turn sth down : (درخواست یا پیشنهاد) رد کردن یا نپذیرفتن، صدای چیزی را کم کردن
The bank turn the company down for a loan
بانک درخواست شرکت برای وام را رد کرد
Please turn the TV down while my friends are here
لطفا تا زمانی که دوستام اینجا هستد صدای تلوزیون رو کم کن
Turn off خاموش کردن (لامپ یا یک ماشین)
Let’s turn the TV off, everybody is asleep
بیا تلوزیون رو خاموش کنیم، همه خوابن
Get back at sb تلافی کردن، (از کسی) انتقام گرفتن
I think he is going to get back at you for accusing him of lying
فکر می کنم او به خاطر اینکه بهش تهمت دروغ زدی میخواد تلافی کنه
Turn on: روشن کردن (لامپ یا یک ماشین)
It’s time to turn the lights on, the weather is getting dark
وقتش که چراغ ها رو روشن کنیم، هوا داره تاریک میشه
Turn up صدای چیزی را زیاد کردن
Please turn this music up, I like it
لطفا صدای این موسیقی را زیاد کن، دوسش دارم
Wake up: بیدار شدن
I’ll will have to wake up at 6:00 am tomorrow
فردا من باید ساعت شش صبح بیدار بشم
Get together : دور هم جمع شدن
They’re gonna get together on Friday and play soccer
اونا میخوان جمعه دور هم جمع بشن و فوتبال بازی کنند
Warm up : گرم کردن (قبل از ورزش)
They warmed up before playing volleyball
آنها قبل از والیبال بازی کردن خودشان را گرم کردند
Work out: ورزش کردن، تمرین کردن
I work out in the gym twice a week
من هفته ای دو بار در باشگاه تمرین می کنم
برای نمونه دسته ای از افعال دو بخشی یا همان phrasal verb در زیر آمده است. لیستی که در پایین آمده است گروهی از افعال مرکب را به همراه توضیح آن در بر می گیرد. به خاطر داشته باشید که انگلیسی زبانان در زبان محاوره ای بیشتر از افعال مرکب استفاده می کنند و افعال تک بخشی (مانند “investigate” به جای “look into” را در متن های نوشتاری مورد استفاده قرار می دهند.
به خاطر داشته باشید که افعال دو کلمه ای انگلیسی ستاره دار (*) جدا نشدنی هستند و حرف اضافه بلافاصله باید پس از بخش اصلی فعل قرار گیرد. به عنوان مثال: I called on Dan درست است نه !I called Dan on. افعالی که ستاره دار نیستند افعال جداشدنی هستند که در آنها حروف اضافه یا بلافاصله پس از فعل قرار می گیرد یا پس از مفعول جمله، به عنوان مثال: I brought the children up یا I brought up the children هر دو درست هستند.
نکته مهم به خاطر داشته باشید که در مورد افعال جداشدنی چنانچه مفعول جمله یک حرف اضافه باشد باید در بین بخش اصلی فعل و حرف اضافه قرار گیرد (I brought them up درست است نه I brought up them).
Ask out دعوت از یک خانم یا آقا برای قرار ملاقات
Bring about: موجب شدن
Bring up: 1 تربیت بچه ها ۲- مطرح کردن یک موضوع
Call back جواب تماس تلفنی کسی را دادن
Call in دعوت برای حضور در یک محل رسمی برای امری خاص
Call off لغو کردن
Call on* ۱-ملاقات کردن ۲-در کلاس درس از شاگرد سؤال پرسیدن
Call up تماس تلفنی برقرار کردن
Catch up (with)* به سطح کسی رسیدن
Check in* در هتل ثبت اطلاعات کردن
Check into* تحقیق کردن
Check out ۱- از کتابخانه کتاب گرفتن ۲- تحقیق کردن
Cheer up شاد کردن یا بخشیدن حسی خوب به کسی یا گروهی از افراد
Clean up تمیز و مرتب کردن
Come across* یافتن شانس انجام کاری
Cross out خط زدن
Cut out کار آزار دهنده ای را متوقف کردن
Do over تکرار کردن
Drop by* سرزدن
Drop in (on)* سرزدن
Drop off چیزی یا کسی را در محلی گذاشتن
Drop out (of)* ترک درس و مدرسه کردن
Figure out یافتن پاسخ منطقی برای یک سؤال یا مسئله
Fill out فرمی را تکمیل کردن
Find out پی بردن به اطلاعات
Get along (with)* یک رابطه خوب داشتن
Get back (from) ۱- از جایی برگشتن ۲- دوباره دریافت کردن
Get in, get into* ۱- داخل ماشین شدن ۲- وارد شده یا رسیدن به یک محل
Get off* از یک وسیله نقلیه خارج شدن یا پیاده شدن
Get on* ورود به یک وسیله نقلیه
Get out of* ۱- از یک وسیله نقلیه خارج شدن ۲- از یک عمل ناخوشایند جلوگیری کردن
Get over* بهبود یافتن از بیماری
Get through* خاتمه دادن
Get up* از روی تخت یا صندلی بلند شدن
Give back چیزی را به کسی بازگرداندن
Give up انجام کاری را متوقف کردن
Go over* مرور یا کنترل کردن
Grow up* رشد سنی کردن و به بلوغ رسیدن
Hand in تکلیف درسی را تحویل استاد دادن
Hang up ۱- یک مکالمه تلفنی را قطع کردن ۲- لباسی را آویزان کردن
Have on پوشیدن
Keep out (of) وارد نشدن
Keep up (with)* در یک موقعیت یا سطح ماندن
Kick out (of) کسی را وادار به ترک محلی کردن
Look after* مراقبت کردن
Look into* تحقیق کردن
Look out (for)* مراقب بودن
Look over مرور یا کنترل کردن
Look up در یک کتاب مرجع به دنبال اطلاعات گشتن
M Make up ۱- ساختن ۲- کار قدیم را انجام دادن
N Name after اسم کسی را برای بچه انتخاب کردن
Pass away* مردن
Pass out ۱- توزیع کردن ۲- بیهوش شدن
Pick out انتخاب کردن
Pick up ۱- کسی را از محلی برداشتن ۲- دست کسی را گرفتن
Point out توجه کسی را جلب کردن
Put away چیزی را در جایی خاص به کناری گذاشتن
Put back به موقعیت قبلی باز گشتن
Put off به تعویق انداختن
Put on پوشیدن
Put out سیگار یا آتش را خاموش کردن
Put up with* تاب آوردن، تحمل کردن
Run into اتفاقی با کسی برخوردن
Run across اتفاقی یافتن
Run out (of) تمام شدن مایحتاج
Show up* ظاهر شدن و مطرح شدن
Shut off یک ماشین، وسیله یا لامپ را از کار نگاه داشتن
Take after* به یاد آوردن
Take off ۱- در آودن لباس ۲- به مسافرت رفتن ۳- (هواپیما) بلند شدن از زمین
Take out ۱- کسی رابیرون بردن ۲- حذف کردن
Take over کنترل چیزی را بدست گرفتن
Take up یک فعالیت جدید را شروع کردن
Tear down خراب کردن و با خاک یکسان کردن
Tear up به اجزاء کوچکتر تقسیم کردن
Think over در نظر گرفتن
Throw away دور ریختن و خلاص شدن
Throw out دور ریختن
Throw up استفراغ کردن
Try on پرو کردن لباس
Turn down درجه چیزی را کم کردن
Turn in ۱- تحویل پروژه درسی ۲- به رختخواب رفتن
Turn off خاموش کردن یک ماشین یا لامپ
Turn on روشن کردن ماشین یا لامپ
Turn out چراغ را خاموش کردن
Turn up تشدید کردن، زیاد کردن
مکمل یادگیری: تمرین، تکرار و نظم
امیدوارم از مطلب بالا لذت برده باشین و افعال دو کلمه ای زبان انگلیسی رو با انواعش یاد گرفته باشین. و اما برای یادگیری بیشتر گرامر زبان انگلیسی پیشنهاد می کنم فیلم آموزش جامع گرامر زبان انگلیسی | English Grammar with Rebekah Hendershot رو فراموش نکنین.
و اما نکته ای که در اینجا حائز اهمیت بسیاره و اغلب زبان آموزا ازش غافل می شن، عناصر مهم در یادگیری و به یادسپاری مطالب مورد مطالعه هست. این سه عنصر، تمرین، تکرار و نظم در یادگیری هستن. بر کسی پوشیده نیست که اگر این سه عنصر در هنگام مطالعه و یادگیری مورد غفلت زبان آموز یا در کل محصل ها قرار بگیره، بی شک تنها عایدیش، اتلاف زمان و هزینه برای یادگیری هست. پس هر مبحثی رو که می خوایم یاد بگیریم باید به این سه عنصر توجه ویژه ای داشته باشیم.
موارد آموخته شده رو تمرین کنیم، تمرین هامونو تکرار کنیم و از همه مهم تر در این دو موضوع نظم
و ترتیب داشته باشیم. امیدوارم موارد گفته شده بتونه برای شما زبان آموزای عزیز مفید واقع شده و گامی در جهت بهبود دانش زبانی شما باشه. ما در لینگومن همیشه سعی می کنیم بهترین ها را برای شما به ارمغان بیاوریم.